«تو اصلاً به حرف من گوش نمیدی؛ هر چی میگم، برعکسشو انجام میدی؛ تو همش داری لجبازی میکنی.» هنوز گلایه یکی از طرفین تمام نشده که طرف مقابل، جواب را مانند تیری آماده از قبل، نثار میکند. انگار میدان جنگ است و هر یک بهدنبال پیـروزی؛ غــافل از اینــــکه پیــــــروز ایـــــــــــــــــن میــــــــــدان، «برنـــــــــــــدۀ بـــــــازنـــــــــــــــده»ای بیـــــــــــــش نیـــســـــــــت. به خودمان دلداری میدهیم که دعوا نمک زندگی است؛ اما بعضی اوقات کاملاً واضح است که زندگی برخی بیش از حد شور شده است بهگونهای که نمیتوان آن را تحمل کرد. مشکل کار کجاست که گاهی کوچکترین اختلافات و تعارضها در زندگی، منجر به گرهای میشود که نهتنها با دست، بلکه با هیچ دندانی باز نمیشود؟ چرا پسلرزههای این زلزله، انتهایی ندارد و گاهی با کوچکترین جرقه، پای مسائل چندسال قبل، دوباره به میان کشیده میشود؟ نمیتوانید انکار کنید که نمونه این تعارضها در زندگی شما هم کمابیش اتفاق افتاده است. شما از چه شیوهای برای برطرفکردن یا برونرفت از آن، استفاده میکنید؟ روش شما در واکنش به تعارضها و اختلافاتتان چگونه است که برنده بازنده نباشید؟ با «برنده بازنده»، مهارتهای حل تعارضها و فوتوفنهای ترمیم ترکهای زندگی را مرور کنید.