داستان سفر یک بچه غول
باور میکنید که یک سیبزمینی بتواند مسیر زندگی یک آدم را تغییر بدهد؟ البته به جای آدم باید بگویم یک بچهغول! «سفر بهخیر پولولو» ماجراجویی بچهغولی به نام پولولو را روایت میکند که بعد از خوردن سیب زمینی، ماجراهای گوناگونی براش رقم میخورد. او دیگر قادر به خوردن غذای سرزمین غولها نیست و اکنون باید برای پیدا کردن غذا به دنیای آدمها برود. جایی که اتفاقات عجیبی در انتظار اوست. این اثر متناسب با گروه سنی جیم یعنی سالهای پایانی دبستان نگاشته شده و ناظر به مفاهیمی همچون شجاعت، اعتماد به نفس، حل مسئله و رویارویی با چالشهای زندگی میباشد.
این سرزمین جای خیلیخیلی دوری است. شاید زیر یک سنگ یا توی تنهی یک درخت یا جایی بین دو کوه یا توی یک سیارهی عجیب یا وسط یک جنگل با خانههای عجیب و غذاهای عجیب و مدرسهی عجیب و ساکنان عجیبتر.
من میتوانم هر روز کلی سنگ، شن و ماسه، گلولای، چوب و شاخهی درخت و خیلی خیلی چیزهای دیگر بخورم.
برای همین زودِ زود بزرگ میشوم و بعد جشن تولد پانصدو پنج سالگی میگیرم.
وقتی بزرگ شدم و جشن تولد پانصدو پنج سالگی گرفتم، میتوانم برای خودم خانهای از سنگ داشته باشم و به سفر بروم
و توی آن سفر کلی دوست پیدا کنم.
اطلاعات فیپا، اطلاعات ناشر