نویسنده کتاب «روباه هویجی» معتقد است آثار تولید شده ادبیات کودک و نوجوان در ایران قابلیت جهانی شدن دارند و نویسندگان خوبی در اینزمینه در کشور قلم میزنند.
خلاف تصور عامه نوشتن برای کودک و نوجوان به مراتب سختتر از قلم زدن برای بزرگسال است. چون پرورش تخیل از جمله مسائل تربیتی است که باید برای کودکان و نوجوانان در اولویت پرورشی و تربیتی آنها قرار بگیرد. نویسنده باید تلاش کند تا با خلق داستانهای صمیمانه و تخیلآمیز، ذهن جوانان را تحت تأثیر قرار دهد.
پری رضوی، نویسنده حوزه کودک و نوجوان در کتاب جدیدش «روباه هویجی» با همین هدف به طرح داستان خرگوشی میپردازد که از طلوع تا غروب خورشید ساعتهایی را به خیالپردازی میگذراند و در پایان به آغوش گرم مادرش باز میگردد.
کتاب «روباه هویجی» به تازگی با تصویرگری یگانه یعقوب نژاد توسط نشر مهرستان منتشر و روانه بازار نشر شده است. ۱۸ تیر روز ادبیات کودک و نوجوان و چاپ تازه این کتاب بهانه خوبی برای گپ و گفت با پری رضوی بهعنوان یکنویسنده اینحوزه است. مشروح این گفتوگو در ادامه میآید؛
* خانم رضوی عنوان «روباه هویجی» را بر چهاساسی انتخاب کردید؟
این عنوان بهنوعی اشاره غیرمستقیم دارد به هارمونی طبیعت. وقتی که خرگوشک برای رسیدن به جواب سؤالاتش برای اولین بار از دور روباه را میبیند که دمش را بغل کرده یک تداعی معنایی در ذهنش پیش میآید که این چقدر شبیه هویج است و حتماً خیلی خرگوشها را دوست دارد. در واقع این عنوان یک جورهایی بازی واژهای و تخیل کودکان را میرساند.
* کمی از روند شکل گیری کتاب صحبت کنیم!
شما وقتی در هر سنی تمرین تخیل داشته باشید این تخیل همیشه همراه شما است و در موقعیتی که بخواهید به سراغش رفته و از آن استفاده میکنید. در کار کودک و نوجوان من سعی میکنم سوژههایی را انتخاب کنم که توان چالش بالایی داشته باشند. پس برای باورپذیری بیشتر، شخصیت اول داستانم را کودک انتخاب میکنم. آن هم به دو دلیل؛ اول آنکه کار برای خود کودکان است و دوم اینکه کودکان در هر کاری ریسک میکنند. در این اثر هم خرگوشکی را انتخاب کردم که ریسک کرده و بدون آنکه مادرش بداند به روباه نزدیک شده است.
پس با توجه به این امر و از آنجایی که خودم هم عاشق چشمهای روباه هستم، پس خودم را به جای خرگوشک گذاشتم و ایده داستان در ذهن من خلق شد. و البته پروش این ایده تا رسیدن به مرحله چاپ اثر ۴ سال طول کشید.
* در اثر شما خورشید مثل یک تصویر مرکزی از ابتدا تا انتهای قصه با خرگوشک همراه است و او را راهنمایی میکند. خورشید در قصه شما نماد چیست؟
در حالت کلی خورشید منبع نور و دگرمی است و زندگی خرگوشها به نور وابسته است چون در شب به لانههایشان رفته و به خاطر وجود شکارچیانی چون روباها و گرگها بیرون نمیآیند. خرگوشک قصه ما هم که تنهاست برای اینکه بتواند دلگرمی پیدا کند به این منبع نور متکی میشود و ریکس میکند و دل به خطر میزند تا در سفر کوتاه خودش به پاسخ سؤالاتش برسد به همین دلیل خورشید را انتخاب کردم.
* در روانشناسی کودک، رنگینکمان نماد دید مثبت به آینده و القاکننده پیامهای مثبت است. شما با ترسیم رنگین کمان در چشمهای روباه دنبال چه مفهومی بودید؟
علاوه بر نکتهای که گفتید، یک قصه قدیمی هم است که میگوید به وقت بارش باران، اگر روباهها عاشق همدیگر شوند رنگین کمان تشکیل میشود. من براساس این باور قدیمی رنگین کمان را در چشمهای روباه ترسیم کردم. همچنین خود رنگین کمان براساس زیبایی و شکل خاص که دارد مورد توجه و جذابیت همه کودکان است و این جذابیت برای خرگوشک قصه هم اتفاق میافتد.
* به نظر شما کتابهای مصور رنگی چه اثری بر ذهن و روان کودک دارند؟
قشر کودک و نوجوان اول براساس تصویر با یک اثر ارتباط میگیرند. ما میگوئیم که از بین حواس پنجگانه دیکاتورترین حس، حس بینایی است که ۷۳ درصد دنیا را در انحصار خودش درمیآورد. کودکان یا به مقطع کسب تحصیل نرسیدند یا اگر تحصیلی کسب کردند تا ۱۲ الی ۱۵ سالگی ترجیح میدهند که در آثاری که میخوانند تصویر حضور داشته باشد. علت روانشناسی آن هم این است که تخیل قشر کودک و نوجوان خیلی قوی است و وقتی متنی را میخوانند دوست دارند ببینند که تصویری تخیلی آنها با تصویر متن همسانی دارد یا خیر. یعنی تصویر ثبت شده در اثر باعث پرورش تخیل آنها میشود.
* پس چرا زمینه تصاویر اثرتان خاکستری رنگ است؟
انتخاب رنگ خاکستری انتخاب تصویرگر است. چون این اثر بهنوعی سوریال است و بیشتر تخیلی است به همین خاطر چون میرود توی خوابهای روباره و خوابها یک جورهایی سیاه و سفید هستند پس با توجه به این امر پس زمینه قسمت اعظمی از تصاویر خاکستری رنگ است. اتفاقات در خوابهای روباه رخ میدهد. تصویر قسمتی که روباه تصمیم میگیرد از خانه بیرون بیاید و قسمتی که از خواب روباه بیرون آمده و دارد به خانه برمیگردد رنگی غیر از خاکستری است.
هرچند تولید آثار کودک و نوجوان در ایران با مشکلات عدیدهای مواجه است اما در کل امیدوارکننده است؛ تا حدی که به جرئت میتوان گفت که آثار تولید شده کودک و نوجوان در ایران قابلیت جهانی شدن دارد چون ما نویسندههای خوبی در این حوزه داریم که نامزد دریافت جایزههای جهانی شدهاند* نوشتن برای بزرگسال با نوشتن برای کودک و نوجوان چه تفاوتهایی دارند؟ کدام سختتر است؟
از آن جهت که نویسنده در سطح سنی و فکری با مخاطب بزرگسال است، نوشتن برای بزرگسالان راحتتر است. اما برای کودک و نوجوان چون باید سطح فکری مان را باید به سطح فکری و سنی آنها ببریم نوشتن برای قشر کودک و نوجوان سختتر است.
* در آثار کودک و نوجوان بیشتر به چه چیزی توجه میکنید؟
برای خلق اثر در حوزه کودک و نوجوان باید به خیلی موارد دقت کنیم؛ نوع ایدهای که انتخاب میکنیم سبب غمگین و ناراحت شدن آنها نشود.
* به نظرتان ادبیات کودک و نوجوان کشورمان، جایگاه واقعی خود را پیدا کرده و میتواند مخاطبانش را اغنا کند؟
هرچند تولید آثار کودک و نوجوان در ایران با مشکلات عدیدهای مواجه است اما در کل امیدوارکننده است؛ تا حدی که به جرئت میتوان گفت که آثار تولید شده کودک و نوجوان در ایران قابلیت جهانی شدن دارد چون ما نویسندههای خوبی در این حوزه داریم که نامزد دریافت جایزههای جهانی شدهاند.
یکی از مشکلاتی که در خصوص کتاب خودم «سفر در کاموا» ایجاد شد این بود که سال گذشته تصویرگری اثر نامزد دریافت جایزه براتیسلاوا شد اما خود کانون و گروهی که قرار بود در برنامه حضور داشته باشند و نقش داوری داشتند همکاری نکردند و به همین خاطر ایران از دور خارج شد. نتیجه آنکه برای دیده شدن اثری ناشر و مجموعه عوامل باید همکاری کنند و حتی درصدد باشند که کتاب را به زبانهای مختلف ترجمه کنند تا در سطح جهانی دیده شود.
* در پایان درباره فعالیتهای پژوهشی تان هم صحبت کنیم!
در آینده نزدیک دو پروژه با کانون پرورش فکری کودک و نوجوان دارم؛ یکی رمان نوجوان است و دیگری یک پروژه علمی – تخیلی در خصوص شخصیتهای برجسته ایران زمین که در ۱۰۰ سال اخیر تأثیرگذار بودند که آن هم در حوزه کودک و نوجوان است. یک اثر دیگر در حوزه کودک و نوجوان است با نام «کفشدوزک و صدای پاهای هزارپا» که قرار است توسط انتشارات اندیشه مولانا تولید شود.