کتاب به سبد خرید شما اضافه شد مشاهده سبد خرید
فروشگاه
دسته بندی
سبد خرید
آتش بر دامن ماه؛ پلی میان نسل نوجوان و آموزه‌های حضرت زهرا (س)

خبرگزاری مهر : در دنیای امروز که نوجوانان با حجم گسترده‌ای از اطلاعات و سرگرمی‌های مدرن روبه‌رو هستند، آشنایی عمیق و مؤثر با الگوهای دینی و تاریخی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. زندگی ائمه اطهار (ع) و به‌ویژه حضرت زهرا (س)، به‌عنوان نمادی از پاکی، شجاعت، و دفاع از حق، می‌تواند مسیری روشن برای تربیت نسل آینده باشد.

کتاب «آتش بر دامن ماه» تلاشی است در این راستا که با بیانی روان و جذاب، داستانی از زندگی حضرت زهرا (س) را به نوجوانان ارائه می‌دهد. در این مصاحبه، با نویسنده این اثر ارزشمند همراه می‌شویم تا از دغدغه‌ها، انگیزه‌ها و تجربه‌های او در روایت زندگی بانوی دو عالم بیشتر بدانیم و نگاه او را به ضرورت آشنایی نسل جوان با ارزش‌های دینی بررسی کنیم.

سید سعید هاشمی در سال ۱۳۵۳ در قم متولد شده است. او تا به حال حدود ۷۰ کتاب برای کودکان و نوجوانان تألیف کرده است. بسیاری از کتاب‌های او در جشنواره‌های مختلف ادبی حائز رتبه شده است. کتاب‌های طنز او به تیراژهای متعدد رسیده‌اند.

کتابهای شعر او سالهاست که در میان کودکان و نوجوانان دست به دست می‌شود. او اخیراً به بازنویسی جریان‌های تاریخی صدر اسلام روی آورده و رمان‌های مختلفی در این زمینه تألیف کرده که چاپ شده‌اند و یا زیر چاپ هستند. یکی از رمان‌های تاریخی او که اخیراً از سوی انتشارات مهرستان به چاپ رسیده، آتش بر دامن ماه نام دارد. این رمان به موضوع شهادت حضرت فاطمه‌ی زهرا (س) می‌پردازد و برای نوجوانان تألیف شده است. این رمان در کمتر از دو هفته به چاپ دوم رسیده است.

لطفاً درباره نگارش کتاب «آتش بر دامن ماه» توضیح دهید. چه ضرورتی احساس کردید که به این موضوع برای نوشتن کتاب پرداختید؟

متأسفانه در زمینه داستان کار خاصی برای حضرت زهرا (س) انجام نشده است. کارهایی که شده کمتر از انگشتان یک دست هستند. نیاز بود تا کاری در مورد زندگی و شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) انجام شود تا کودکان و نوجوانان با فضای دوره صدر اسلام بیشتر آشنا شوند.

تفاوت این کتاب نسبت به سایر کتاب‌های تاریخی که در مورد زندگی ائمه نگارش شده چیست؟

در عرصه ادبیات کودک و نوجوان کار خاصی برای حضرت زهرا انجام نشده که من بخواهم مقایسه کنم. شاید این اولین رمان در مورد زندگی این بانو برای نوجوانان باشد. اما ویژگی کار این است که برای نوشتن آن از منابع اهل تسنن بهره برده‌ام. سعی کرده‌ام در نوشتن این رمان، نظرات اهل تسنن را هم در نظر بگیرم. دوست نداشتم این رمان باعث کدورت شود. ویژگی دیگر این رمان این است که به صورت گزارشی نوشته شده و شخصیت‌های مهم صدر اسلام چه شخصیت‌های متمایل به اهل بیت (ع) و چه شخصیت‌هایی که با اهل بیت دارای زاویه بودند، در این کتاب ظاهر می‌شوند و گزارشی ارائه می‌دهند که این گزارش‌ها پرونده شهادت حضرت زهرا (س) با تشکیل می‌دهد.

به نظر شما چگونه می‌توان قشر کودک و نوجوان امروزی را با زندگانی ائمه اطهار آشنا کرد؟

راه‌های زیادی برای آشنا کردن بچه‌های امروز با زندگی اهل بیت (ع) وجود دارد. اما چیزی را که باید در نظر بگیریم این است که بچه‌های امروز، با بچه‌های دوره کودکی و نوجوانی ما زمین تا آسمان فرق دارند. باید راه‌های مدرن و شیوه‌های امروزی را برای معرفی اهل بیت (ع) در نظر بگیریم. نکات ابتدایی را بچه‌ها در مدرسه و یا از طریق رسانه‌ها می‌آموزند، باید نکات ریزتر و ماندگارتری را برای بچه‌ها در نظر بگیریم.

چگونه مخاطبان را به خواندن این کتاب ترغیب می‌کنید؟

کسانی که اهل کتاب خواندن باشند، مطمئناً خودشان کتاب را پیدا می‌کنند و می‌خوانند، کسانی هم که خیلی با کتاب ارتباط ندارند اما دوست دارند با زندگی اهل بیت (ع) آشنا شوند، می‌توانند از طریق تبلیغات رسانه‌ها و فضای مجازی با کتاب آشنا شوند.

 

منبع: خبرگزاری مهر

افروز مهدیان؛ نویسنده حوزه ادبیات پایداری اظهار کرد: من با موازی‌کاری مخالف هستم. موازی‌کاری به این معنا که هر گروهی کار خود را پیش ببرد. خلاقیت نویسنده در این مسیر از بین می‌رود.

افروز مهدیان در گفت‌وگو  گفت: در نمایشگاه کتاب امسال ۶ کتاب در غرفه روایت فتح داشتم. از این ۶ عنوان سه کتاب تجدید جاپ نشدند. سه کتابی که تجدید چاپ شدند و به نمایشگاه رسیدند عبارتند از: «بادیگارد؛ زندگی‌نامه شهید عبدالله باقری»، «پله‌ها تمام نمی‌شدند؛ همسرانه شهید مهدی نعمایی» و «به رنگ خاک» که سال گذشته رونمایی شد و زندگی شهید علم‌الهدی است.

وی افزود: در کتاب «مرثیه‌ای برای یک رهایی» هم یک روایت نوشتم. این روایت درباره موضوع طلاق است که در نشر مهرستان چاپ شده است. قبل از چاپ این اثر، من ده دوازده روایت درباره طلاق نوشته بودم و تصمیم داشتم آنها را چاپ کنم ولی به سرانجام نرسید و در این کتاب یکی از روایت‌ها چاپ شده است.

مهدیان در ادامه گفت: در روایت طلاق نیز این نگاه وجود دارد، چه چیزهایی خانواده را خراب می‌کند یا می‌سازد. روایتی که من نوشته‌ام، به خود شخص برمی‌گردد و خانمی که روایت می‌کند در آخر روایت متوجه می‌شود که خود او مشکل داشته است.

وی با اشاره در توضیح درباره اینکه کتاب‌های حوزه دفاع مقدس در ایجاد امید و انگیزه در جامعه اثرگذار هستند، گفت: نگاه من در کتاب‌های دفاع مقدس، نگاه زندگی و خانواده است، من توجه‌ام به این است که شهید در چه خانواده‌ای بزرگ شده و در چه بستری رشد کرده تا به چنبن جایگاهی رسیده است،. همه شهدا زندگی عادی داشتند، خانواده و زن و فرزند داشتند. بعضی هم با خانواده‌هایشان مشکل داشتند. نگاهم در کتاب‌های حوزه دفاع مقدس اینگونه است که چگونه با وجود کمبودها و مشکلات می‌توان ساخت.

او ادامه داد: در دنیا نیز اینگونه است، مشکلات بیرون، مشکلات درون خود ماست. وقتی مشکل درونی حل شود، مشکل بیرونی نیز خودبه‌خود حل می‌شود. این خودآگاهی به مخاطب کمک می‌کند.

مهدیان که از سال ۹۴ در حوزه دفاع مقدس قلم می‌زند، درباره خلاقیت در زندگی‌نامه شهدا و نیاز به مجمع نویسندگان دفاع مقدس برای ایجاد ترازی مشخص برای نویسندگان گفت: من با موازی‌کاری مخالف هستم. موازی‌کاری به این معنا که هر گروهی کار خود را پیش ببرد. همه انتشارات، مشغول چاپ و نشر کتاب‌های حوزه مقاومت هستند. نشرهای متفاوتی چون سوره مهر، روایت فتح، شهید کاظمی و… اما گویی همه با هم رقیب هستند.

وی در ادامه گفت: باید منیت‌ها را کنار بگذاریم، چه اشکالی دارد انتشاراتی که در یک راستا کار می‌کنند با یکدیگر جلسات ماهانه یا فصلی داشته باشند. گویا نیت را گم کرده‌ایم. بودجه که دولتی است، هدف همه نیز ترویج و شناخت شهدا و افراد اثرگذار و قهرمان‌ها در جامعه است.

نویسنده در پایان درباره کتاب بعدی خود گفت: کتابی که در حال نگارش ان هستم، درباره تشرفات به حضرت صاحب‌الزمان (عج) است که قرار است نشر ستاک ان را در همین امسال منتشر کند. در این کتاب از منابع شیعه چون مکیال المکارم استفاده، همه تشرفات استخراج شده و به زبان فارسی معیار با اندکی توصیف صحنه نوشته شده است.

یک نویسنده و شاعر کودک و نوجوان با بیان اینکه تعداد رمان‌نویسان مذهبی برای نوجوانان کم است، گفت: موضوعات بکر، تازه و جذاب بسیاری درباره اهل‌‌ بیت (ع) و همچنین قصه‌های عاشورا وجود دارد که هنوز به آنها پرداخته نشده است.

مجید ملامحمدی نویسنده و شاعر کودک و نوجوان مجید ملامحمدی، متولد ۱۳۴۷ در شهر مقدس قم، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان است که سال‌ها فعالیت در تحریریه نشریه «سلام بچه‌ها» و سردبیری ماهنامه «پوپک» را در کارنامه خود دارد. تاکنون صدها اثر از این نویسنده و شاعر در نشریات گوناگون به چاپ رسیده و بیش از ۲۰۰ جلد کتاب نیز در زمینه‌های شعر، داستان، رمان و تحقیق دینی و ادبی از او منتشر شده است. رمان «مسیر خارج از نقشه» یکی از آثار ملامحمدی برای نوجوانان و با محوریت پیاده‌روی اربعین است که در سال ۱۴۰۰ در انتشارات مهرستان اصفهان به چاپ رسید. کتاب «مردی که سگ شد» نیز جدیدترین اثر اوست که به تازگی روانه بازار کتاب شده و به زندگانی شبث‌ بن‌ ربعی می‌پردازد. حدود نیمی از آثار این نویسنده و شاعر در جشنواره‌های گوناگون مورد تقدیر قرار گرفته و تعدادی از آنها نیز به زبان‌های روسی، انگلیسی، اردو، ترکی استانبولی، فرانسه، عربی و… ترجمه شده است. به‌‌مناسبت ایام محرم به گفت‌وگو با این نویسنده آثار عاشورایی در حوزه کودک و نوجوان پرداخته است که متن آن‌را در ادامه می‌خوانید.

ایده نگارش دو اثر «مسیر خارج از نقشه» و «مردی که سگ شد» چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟

عمده مطالعات و فعالیت من به‌طور کلی در زمینه موضوعات دینی است. تاریخ اسلام، سیره معصومین(ع) و قصه‌های قرآنی و اخلاقی نیز موضوعاتی هستند که به شکل خاص به آنها می‌پردازم و طبیعتاً ایده‌های بسیاری در ذهن دارم. در خصوص مباحث تاریخی هم موضوعات و سوژه‌های بسیاری مدنظرم هستند و بنا دارم تا ان‌شاءالله در فرصت مقتضی به آنها بپردازم و در قالب رمان برای نوجوانان منتشر کنم.

موضوعات بکر، تازه و جذاب بسیاری به‌ویژه درباره فضائل امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت(ع) و همچنین قصه‌های عاشورا وجود دارد که هنوز به آنها پرداخته نشده است. ایده این دو کتاب را نیز از میان همان موضوعات ناگفته‌‌ عاشورایی انتخاب کردم. البته آنها را با زمان حال پیوند دادم و سعی کردم قصه و نثر، به‌روز و تکنیک‌های نگارشی، جذاب و تازه باشند. در کتاب «مسیر خارج از نقشه» مسیر حال به گذشته پیوند داده می‌شود و در کتاب «مردی که سگ شد» نیز به روایتی جذاب از دوران امام حسین(ع) پرداخته‌ام.

علت علاقه‌مندی و تمرکز شما بر نگارش آثار مذهبی چیست؟

من بیش از ۳۰ سال است که عشق به تألیف آثار دینی و درباره اهل بیت(ع) دارم و علاوه بر تحصیل در حوزه علمیه و دانشگاه، عمده مطالعاتم غیر از ادبیات فارسی، در زمینه تاریخ اسلام و سیره معصومین(ع) بوده است. از همین‌رو، عهدی با خود دارم که همیشه برای نگارش قصه‌ها، حکایت‌هایی با موضوع سیره معصومین(ع) و فضائل امیرالمؤمنین(ع) و همچنین داستان‌هایی با موضوعات اخلاقی و مرتبط با سبک زندگی اسلامی و تربیتی دست به قلم ببرم. اخیراً نیز به قالب رمان روی آورده‌ام و بیشتر به رمان‌هایی با موضوع مذهبی می‌پردازم.

تعداد رمان‌نویسان مذهبی برای نوجوانان کم است و این فضا اقتضا می‌کند که من هم به نوبه خود فعال باشم. کارهای نانوشته بسیاری وجود دارد که باید آنها را بنویسم، البته باید در این زمینه شاگردان خوبی نیز پرورش داد تا ادامه‌دهنده این مسیر باشند.

در نگارش آثار آیینی، تا چه اندازه می‌توان تخیل را آزاد گذاشت؟

ما تأکید داریم که زندگانی معصومین(ع) شامل امامان و پیامبران خدا، چه در زمینه‌ نقل قول‌ها و چه در زمینه تاریخی که از آن بزرگواران نقل می‌شود، باید طبق آنچه در کتاب‌های معتبر شیعی گفته شده، در قصه‌های کودکان و نوجوانان نیز آورده شود. کوچکترین تخیل یا کم و زیادی نباید در این زمینه اتفاق بیفتد. گفتارها، حکایت‌ها و ماجراها باید کاملاً مطابق با نقل معتبر و مستند تاریخ باشند و با زبان و نثر متناسب با کودک و نوجوان بیان شوند.

درباره شخصیت‌های تاریخی دیگر اعم از مثبت یا منفی، دست نویسنده برای تخیل، داستان‌پردازی و خلق صحنه‌های داستانی باز است، به شرط آنکه مراقب باشد در این زمینه‌ها نیز به گونه‌ای قلم بزند که ایجاد تاریخ نکند و مخاطب را با اصل تاریخ آشنا کند. فضاهای توصیفی، بخش‌های خیال‌انگیز یا صحنه‌های فرعی نیز می‌تواند برای غیرمعصومین به‌کار رود.

پیشنهاد شما برای جذب مخاطبان کودک و نوجوان به آثار آیینی و مذهبی چیست؟

بهترین راهکار این است که نویسندگان به‌دنبال تکنیک جذاب داستانی با نثر و طرح به‌روز باشند؛ یعنی قلمشان منطبق با زمان حال باشد و داستان‌ها امروزی نوشته شوند. تاریخ نیز نباید در این‌گونه آثار به‌طور مستقیم نقل شود. قصه باید عناصر و ابزار خودش را داشته باشد؛ اما جذاب، امروزی و مطابق با ذائقه و سلیقه کودک و نوجوان امروزی نوشته شود تا بتواند اثرگذار باشد.

ماندگارترین بازخوردی که از مخاطبان کتاب «مسیر خارج از نقشه» در ذهن دارید، چه بوده است؟

ماندگارترین بازخوردی که در ذهن دارم، اجرای پویشی به منظور معرفی این کتاب بود که به همت انتشارات مهرستان و مرکز رسانه‌ای شیرازه تدارک دیده شد. این پویش تأثیر خوبی در این داشت که کتاب «مسیر خارج از نقشه» در تیراژ بیشتری به چاپ برسد. تیزرها، پوسترها و متون تبلیغاتی نیز توجه افراد بسیاری را به این کتاب جلب کرد. به‌طور خاص نیز شاهد پیام‌های متعددی از سوی خوانندگان این کتاب بودم. آنها ابراز می‌کردند که کتاب «مسیر خارج از نقشه» فارغ از داستان جذابش، اتفاقات و حکایات جالب و ناگفته بسیاری دارد. روایت زندگی شخصیت‌های مثبت و منفی که امام حسین(ع) در مسیر حرکت به کربلا با آنها روبرو می‌شود و خواندن جمله‌ها و نکاتی درباره این افراد که تاکنون برای کودکان و نوجوانان بازگو نشده و یا خیلی کم به آنها پرداخته شده است، از جمله مواردی بود که مخاطبان این کتاب به آنها اشاره داشتند و هنوز که هنوز است، پیام‌هایی در این‌باره به دستم می‌رسد.

با توجه به اینکه اثر «مردی که سگ شد» به زودی وارد بازار کتاب خواهد شد، پیش‌بینی شما از استقبال مخاطبان چگونه است؟

کتاب «مردی که سگ شد» هم به‌دلیل اسم و محتوای جذاب و هم موضوع تازه و بی‌نظیرش مورد استقبال بسیار مخاطبان نوجوان و حتی مخاطبان بالاتر از سنین نوجوانی قرار خواهد گرفت؛ چراکه به گوشه‌ای از ماجرای کربلا و ترسیم زندگانی یکی از دشمنان امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) به‌ نام شبث‌ بن‌ ربعی می‌پردازد که در جبهه عمر سعد قرار داشت. در خلال روایت زندگانی او ماجراهای متعددی نیز از زمان پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بیان کرده‌ام که تا زمان امام حسین(ع) هم ادامه دارد. هریک از این ماجراها نیز جذابیت خود را دارند و هنوز برای بچه‌ها در کتاب‌های گوناگون دینی و ادبی بیان نشده است. مطمئنم این کتاب با اقبال خوبی مواجه خواهد شد و جایگاه خوبی در میان مخاطبان نوجوان و حتی سنین بالاتر از آن در جایگاه یک رمان دینی خواهد داشت.

یادآور می‌شود، علاقه‌مندان برای تهیه کتاب‌های «مسیر خارج از نقشه» و «مردی که سگ شد» می‌توانند به سایت انتشارات مهرستان به نشانی www.book.mehrestan.ir مراجعه کنند.

منبع: خبرگزاری ایکنا

نویسنده کتاب «فرمانده گندم‌خوار» با بیان اینکه مهم‌ترین آفت آثار آیینی، ذکر اکاذیب و موارد غیرمستند است، گفت: متأسفانه این آثار چنان‌که باید جایگاه خود را در میان مخاطب امروزی باز نکرده که یکی از دلایل آن به افزایش سفارشی‌نویسی برمی‌گردد.

سیدسعید هاشمی، متولد ۱۳۵۳ در شهر مقدس قم، کارشناس ارشد ادبیات فارسی و سردبیر مجله «سلام بچه‌ها» است. از این نویسنده تاکنون حدود ۷۰ عنوان اثر از قبیل شعر، داستان، رمان و طنز کودک و نوجوان در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدرسه، سوره مهر، چرخ فلک، مهرستان و… چاپ و منتشر شده است. کتاب «فرمانده گندم‌خوار» یکی از آثار هاشمی درباره واقعه عاشورا و وقایع پیش و پس از آن است که از زبان شخیت اصلی آن، عمر بن سعد روایت می‌شود. این کتاب در سال ۱۴۰۰ در انتشارات مهرستان اصفهان به چاپ‌ رسید و توانست مخاطبان نوجوان را با خود همراه کند. به‌مناسبت ایام محرم، گفت‌وگویی درباره اثر عاشورایی این نویسنده کودک و نوجوان انجام داده است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

ایده نگارش کتاب «فرمانده گندم‌خوار» چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟

من بسیار علاقه‌مند بودم که رمانی برای امام حسین(ع) بنویسم؛ اما کار سختی بود و مطالعه فراوانی لازم داشت. چیزی که در این مسیر به من انگیزه داد، خواندن این روایت بود که بعد از شهادت امام حسین(ع)، ابن زیاد دستور داد عده‌ای پیشگام شوند و بر بدن شهدا اسب بتازانند. ۱۰ نفر پیشگام انجام این کار شدند و بعداً مشخص شد که هیچ‌یک انسان‌های خوشنامی نبودند. این روایت، ذهن من را قلقلک داد و در ایام کرونا به‌دلیل فراغتی که پیدا کردم، توانستم مطالعاتی در این خصوص داشته باشم و رمانی برای امام حسین(ع) بنویسم. از آنجا که نمی‌خواستم اثرم تکراری باشد، آن را از زبان عمر سعد نوشتم. «فرمانده گندم‌خوار» از جمله آثاری بود که زحمت بسیاری برای آن کشیدم و امیدوارم به خانه همه نوجوانان کشور راه یابد. 

علت پرداختن به شخصیت منفی واقعه عاشورا یعنی عمر بن سعد در این کتاب چیست؟

همیشه شخصیت اول، داستان را به‌گونه‌ای راحت‌تر پیش می‌برد. من نمی‌توانستم شخصیت امام حسین(ع) را به علت معصوم بودن، شخصیت اول در نظر بگیرم؛ زیرا ممکن بود از جانب ایشان حرف‌هایی به میان آورده شود که با واقعیت تطابق نداشته باشد. سعی کردم به دنبال شخصیتی در داستان باشم که اگر از جانب او حرفی هم زده شد، مورد ایراد نباشد. کسی که در میان مخالفان امام حسین(ع) نقش پررنگی داشت و می‌شد راجع به او کار کرد، عمر سعد بود. روایت‌ها و زندگی‌نامه‌های بسیاری نیز درباره این شخصیت نوشته شده است و من راحت‌تر می‌توانستم او را اول شخص داستانم در نظر بگیرم.

نویسندگی و نوشتن درباره موضوعات آیینی و مذهبی چه قواعد و الزاماتی دارد؟

یکی از مهم‌ترین قواعدش این است که نویسنده باید مطابق با تاریخ بنویسد. نمی‌توان تاریخ را تغییر داد، به این معنا که نویسنده آثار آیینی و مذهبی ضمن نگارش رمان، تاریخ‌نگاری نیز می‌کند. اگر قلم دچار لغزش تاریخی شود، ممکن است تبعات منفی بسیاری داشته باشد.

نکته دوم آن است که نویسنده بتواند شخصیت‌ها را به‌گونه‌ای پردازش کند که مخاطب با آنها هم‌ذات‌پنداری داشته باشد. اگر شخصیت نتواند جایی در دل خواننده بیابد، به این معناست که نویسنده در نگارش رمانش موفق نبوده است.

من پس از چاپ کتاب «فرمانده گندم‌خوار» به نهادها و مراکز متعددی برای صحبت درباره آن دعوت شدم و نقدهای سنگینی نیز به این اثر وارد شد؛ اما از آنجا که این کتاب را بر اساس منابع موثقی نوشته بودم، توانستم به همه نقدها پاسخ دهم. انتشارات مهرستان نیز برای شناخته‌ شدن این کتاب تلاش بسیاری انجام داد. 

به نظر شما، چه محدودیت‌ها یا آفت‌هایی می‌تواند دامنگیر آثار آیینی شود؟

مهم‌ترین آفت این‌گونه آثار، ذکر اکاذیب و موارد غیرمستند است. برخی به راحتی این کار را انجام می‌دهند؛ اما باید از آن پرهیز کرد. توجه نکردن به منابع دینی و رجوع به منابع ناموثق از ضعف‌های نویسندگی در این عرصه است. برای مثال ما نمی‌توانیم در خصوص واقعه عاشورا به کتاب «روضة‌الشهدا» اثر ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری اکتفا کنیم؛ زیرا کتاب او بر اساس شنیده‌ها و شفاهیات بوده است و منبع مستندی نیست. از طرفی نویسنده می‌تواند به کتب شیخ مفید، شیخ طوسی و شهيد مطهری در این‌باره رجوع کند.

مورد بعدی آن است که نویسنده نتواند رمان را با دیدگاه امروزی بنویسد و در قرون گذشته متوقف شده باشد. مانند بسیاری از سریال‌هایی که لحن، بیان و دیالوگ بازیگرها مربوط به قرن هفتم یا هشتم و یا قبل از آن است. مخاطب امروز باید بتواند با آثار آیینی و مذهبی که ریشه تاریخی دارند، ارتباط برقرار کند.

ارزیابی شما از جایگاه آثار آیینی و مذهبی در میان مخاطب امروز و به‌ویژه قشر کودک و نوجوان چیست؟

گمان می‌کنم در این زمینه پیشرفت زیادی نداشته‌ایم. متأسفانه یکی از دلایل آن، افزایش سفارشی‌نویسی است. در سفارشی‌نویسی نیز همیشه شتاب‌زدگی وجود دارد. علت دوم نیز ورود افرادی‌ است که با عمق کار و مسائل تاریخی و مذهبی زیاد آشنا نیستند. این موارد موجب شده است که رمان‌ها و داستان‌های تاریخی ما دچار سطحی‌نگری شود.

یک نویسنده کودک و نوجوان گفت: اگر می‌خواهید برای نوجوان بنویسید، باید دست‌کم با یک نوجوان زندگی کرده باشید. علایقش را بدانید. فکرش را بخوانید و بدانید چه مدل لباس پوشیدن را دوست دارد، فکرش درباره پدر و مادرش چیست، به جامعه چه نگاهی دارد. مشکل امروز ادبیات کودک و نوجوان این است که محتوای به‌روز در کتاب‌ها ندارد.

بنفشه رسولیان از آن دسته نویسندگان عرصه کودک و نوجوان است که در کنار شعر، آثار داستانی نیز دارد. نوشتن برای کودکان بزرگ‌ترین دغدغه این هنرمند اصفهانی است که سال‌هاست در کسوت معلمی نیز در حال فعالیت است. او را پیش‌تر با کتاب «سفری که پرماجرا شد» می‌شناختیم. «مهراس و ماجراجویی در قصر» آخرین کتابی است که به قلم این نویسنده وارد بازار کتاب شده است.

به گفته رسولیان، تاکنون نزدیک به ۴۰۰ جلد کتاب از او منتشر شده است. رسولیان که تحصیل‌کرده رشته ادبیات کودک و نوجوان است، از سال ۱۳۷۳ به‌صورت حرفه‌ای پا به عرصه شعر و داستان کودک و نوجوان گذاشته و در سال ۱۳۸۹ نیز برنده جایزه پروین اعتصامی شده است. این گفتگو فرصتی است تا با این نویسنده و آثار و تجربه‌هایش بیشتر آشنا شویم.

-از فضای شعر کاملاً خارج شده‌اید؟

زمانی جایزه پروین را هم دریافت کرده‌ام؛ اما وقتی وارد فضای داستان و رمان شدم، حس کردم می‌توانم طنز بنویسم و بازخوردهای خیلی خوبی هم بگیرم و این مرا بیشتر در فضای داستان نگه داشت. معلمی از کابل برایم ایمیل زده بود که کتاب «قصه‌های نیما» را بچه‌های کلاسم می‌خوانند و لذت می‌برند. در تورنتو یک مجموعه آموزشی کتاب «کلاغ باغ گردو» را که چندین سال پیش شعرش را منتشر کرده بودم، از ایران بردند و به زبان انگلیسی ترجمه کردند و با تصویرگری زیبایی که انجام دادند، به چاپ رساندند. حتی فایل کتاب را به من هدیه دادند تا بتوانم خودم هم چاپ کنم.

در حال حاضر با قسمت پردیس مهرستان کاری را با موضوع لالایی‌های مذهبی شروع کرده‌ام. لالایی را یک کودک خوانده و با موسیقی همراه است. مهرستان در حال تهیه انیمیشن در این باره است. چند تای آن ساخته شده و هشت تای آن هم نیاز به سناریوی تصویری دارد. بخش انیمیشن مهرستان آن‌ها را تولید می‌کند. مجموعه‌ای ۲۰ قسمتی از آداب‌ورسوم هم داریم که قول انجام آن‌ها را به نشر مهرستان داده‌ام.

– ایده‌های طنزتان از کجا می‌آیند؟ این‌ها را از شخصیت‌های اطرافتان می‌گیرید؟

بله، ۱۰۰ درصد. ما طنز موقعیتی و طنز کلامی داریم. باید در موقعیت قرار گرفته باشیم تا لمسشان کنیم. سعی می‌کنم این ایده‌ها را از افکار و رفتار دانش‌آموزانم بگیرم.

– چگونه؟

در ضمنِ فعالیت‌های مدرسه این ایده‌پردازی شکل می‌گیرد. مثلاً به بچه‌ها تصویرهای عجیب‌غریب می‌دهم و می‌گویم درباره‌اش انشا بنویسید. مدتی پیش این کار را کردم و نتایجش شگفت‌زده‌ام کرد. مثلاً درباره تصویر لامپی که زده بود بیرون، دانش‌آموزی نوشته بود: «این چون حق بقیه را می‌خورده، ترکیده و زده بیرون.» این خوردن برق، طنز کلامی است و من به آن نرسیده بودم؛ اما دانش‌آموز من رسیده است. وقتی به بچه‌ها مواد اولیه را می‌دهی، چیزی را به تو پس می‌دهند که تعجب می‌کنی و برایم دغدغه می‌شود که چطور می‌شود این‌ها را کشف کرد. وقتی من در دنیای بچه‌ها قرار دارم، با انواع شخصیت‌ها مواجه هستم. چون هرکدام از آن‌ها از یک خانواده متفاوت با دیگری آمده‌اند. هرکدام یک فرهنگ و یک زاویه‌دید به زندگی دارند، هرکدام از یک طبقه اجتماعی هستند. عکس‌العمل‌ها و خروجی رفتار آن‌ها متفاوت است و همه‌شان برای من دوست‌داشتنی و قابل‌توجه‌اند.

-چه زمانی احساس می‌کنید کتابتان به نتیجه مطلوب و مدنظرتان رسیده است؟

مثلاً وقتی کتاب به موقعیت پویش می‌رسد. وقتی «سفری که پرماجرا شد» توسط ناشر در پویش ملی مطرح و تبلیغات آن از شبکه پویا و نهال پخش شد، فکر می‌کنم آن اتفاق خوب رقم خورد. جوایز ارزنده‌ای برای برندگان مسابقه در نظر گرفتند. همین‌طور پویشی از طرف اداره آموزش‌وپرورش گذاشتند و سه هزار نفر در آن شرکت کردند. آن هم خیلی ارزشمند بود. البته موافق نیستم بچه‌ها به سؤالات تستی پاسخ بدهند که در متن کتاب اشاره شده است.

-چه کارهای دیگری در دست تولید دارید؟

قرارداد دو رمان با انتشارات «کمیکا» در تهران دارم. از الان به بچه‌ها مژده می‌دهم که با خواندن این کتاب بسیار خواهند خندید. ماجرای مرد دست‌فروشی است که به همراه الاغ و وسایلش از این قلعه به آن قلعه می‌رود. اولین جلد آن «قلعه هزارپخمه» است که فضایی دارد با قوانین و آدم‌های عجیب‌غریب. قانون می‌تراشند و کارهای عجیب‌غریب می‌کنند. پادشاهی دارند که قانون‌های من‌درآوردی دارد. پیام این کتاب تفکر انتقادی است. مخاطب آن از ۹ تا ۹۹ سال است. مرضیه قائدی تصویرگری آن را به عهده دارد.‌

رمان دیگری به نام «ماجراهای میومان» دارم که کاراکتر اصلی‌اش یک گربه است. میومان مأمور اداره حفاظت و نگهبانی است. او از شهر خودش به دنیای آدم‌ها می‌آید و می‌خواهد برای نجات گربه‌هایی که دست جادوگرها می‌افتند، گروه ارتش تشکیل دهد. ایده آن از آنجا گرفته شد که گربه‌هایی را با نقص عضو می‌دیدم که افرادی آزارشان می‌دهند.

تمام تلاشم این است که این کار را جوری بنویسم که مخاطبان جهانی داشته باشد و بتوان آن را به زبان‌های دیگر ترجمه کرد یا تبدیل به انیمیشن شود. برای نوشتن این کتاب هم از منابع لازم استفاده کرده‌ام.

برای جهانی شدن کتاب‌هایم تلاش می‌کنم

-در مدرسه با دانش‌آموزانتان چه فعالیت‌هایی انجام می‌دهید؟

من معلم فارسی هستم و دستور زبان را فارسی را جوری با بچه‌ها کار می‌کنم که دوره پنجم و ششم ما با دبیرستان دوره اول برابری می‌کنند. دوست دارم مطالبی که می‌گویم، راستی‌آزمایی شود. مادری که مدرک لیسانس ادبیات داشت، می‌گفت من این مطالب را که شما به بچه‌های ما یاد می‌دهید، در دانشگاه هم یاد نگرفته‌ام!

در کلاس، فعالیتی داریم تحت عنوان دیدن انیمیشن‌های به‌روز و صحبت کردن درباره‌شان. بچه‌ها نظرهایی می‌دهند که من اصلاً به آن‌ها نرسیده‌ام. همین کمک می‌کند به بارش مغزی من و هم کمک می‌کند به خوب دیدن، خوب شنیدن و ابراز وجود بچه‌ها. من این کار را به معلم‌ها توصیه می‌کنم. البته تأکید می‌کنم قبل از هر چیز خودشان یک مرتبه انیمیشن را ببینند و نمونه مناسب انتخاب کنند.

همچنین شعرهای پروین اعتصامی، ابیات منتخب شاهنامه، گلستان سعدی، چند تا از داستان‌های «طوطی‌نامه» و نیز تعدادی از داستان‌های «هزار و یک شب» را انتخاب و ویرایش می‌کنم. بچه‌ها می‌خوانند و سوال‌های درک مطلب را جواب می‌دهند. همینطور، تصویری از آن داستان را بر اساس ذهنیت خودشان رسم می‌کنند. سال گذشته فعالیتی داشتیم تحت عنوان «مهمانی در خانه سعدی». به بچه‌ها گفتم می‌خواهیم برویم خانه سعدی. فکر می‌کنید با چه چیزی مواجه می‌شویم؟ چیزهای عجیب‌غریبی گفتند. یکی از بچه‌ها گفت ما هرچه می‌رویم، خانه نیست؛ چون همه‌اش مسافرت است. یکی دیگر گفت سعدی زنی دارد که دائم غر می‌زند! دانش‌آموزانم که به دبیرستان رفته‌اند، می‌گویند داستانی را که درباره سعدی گفتید، هیچ وقت فراموش نمی‌کنیم.

این مدل کار را که در آن مطالب آموزشی با قصه همراه می‌شود، از ۵۰ سال قبل در کشورهای پیشرفته انجام می‌دادند. متأسفانه کتاب‌های درسی ما با رشد فکری بچه‌ها ارتقا نیافته است. بچه‌ها از لحاظ تفکر انتقادی و انتزاعی رشد کرده‌اند؛ اما کتاب‌های درسی‌مان نسبت به رشد بچه‌ها عقب‌اند. به نظر من کتاب‌های درسی باید سالانه بازنگری شوند و تغییرات روی آن‌ها اتفاق بیفتد. چون این اتفاق نیفتاده، من از منابع آموزشی خودم استفاده می‌کنم.

کار دیگری که داریم انجام می‌دهیم، نشست کتاب‌خوان است. در ماه، یک هفته را اختصاص می‌دهیم به بچه‌ها تا کتاب‌هایی را که خوانده‌اند در پنج دقیقه معرفی کنند. این معرفی شامل تحقیق درباره نویسنده و محتوای کتاب است. همین‌طور نمایشگاهی از لوازم کمک‌آموزشی درس فارسی که خود بچه‌ها می‌سازند، برگزار می‌کنیم. دستور زبان فارسی برای من خیلی مهم است و تشخیص صفت، اسم و انواع فعل‌ها برایم خیلی اهمیت دارد. مثلاً بچه‌ها جعبه‌ای درست کرده بودند که وقتی دست توی آن می‌کنی و کارت را بیرون می‌کشی، در ۱۰ ثانیه باید بگویی این کلمه از کدام نوع کلمات است. بعد آن کارت را می‌اندازی در صندوق مناسب خودش. پازلی درست کرده بودند که مربوط به دستور زبان بود. این نمونه‌ها حتی قابلیت این را دارد که یک شرکت ساخت اسباب‌بازی از آن ایده بگیرد.

کار دیگر این است که بچه‌ها را تشویق می‌کنیم که ضرب‌المثل‌ها را به‌صورت موضوعی دنبال کنند. مثلاً ضرب‌المثل‌هایی که درباره آب است یا مثلاً کلمه آش یا اسم خوراکی دارد. این‌طوری بچه‌ها محدود به آزمون و نمره نمی‌شوند و توانایی‌هایشان را بروز می‌دهند.

متأسفانه در حال حاضر آمار گریز نوجوان‌ها از مدرسه زیاد شده است. یکی از دلایل آن را پیشرفت نکردن محتوای کتاب‌های آموزشی با رشد تفکر نوجوان امروز می‌دانم. این محتواها با رشد تفکرات انتزاعی و انتقادی آن‌ها جلو نمی‌رود و حالت تحمیلی به خود گرفته است. همین‌طور تشکیل گروه‌های همسالان به موضوع گریز، دامن می‌زنند و نیز وجود معلمان ناکارآمد. سال ۱۳۸۴ طرحی را به آموزش‌وپرورش دادم به نام «داستان‌پژوهی در ۱۲ گام» برای کلاس درس. طرح من را تأیید کردند و تشکر از طرحم کردند؛ ولی دعوتی برای پیگیری طرحم صورت نگرفت. چند وقت بعد، همان طرح را در کتاب تفکر و پژوهش دیدم.

-کجای کار نویسندگی برایتان سخت است؟

جایی که موضوعاتی را که دوست نداشتم سفارش می‌دادند. چند سال پیش، یکی از ناشران با طرز تفکر خاصی به من پیشنهاد کاری را با حق‌الزحمه بالایی داد. من آن کار را قبول نکردم. این «نه» گفتن‌ها خیلی سخت است و ممکن است بعدازآن اتفاقاتی پیش بیاید که چندان جالب نیست. اما من در جای خودش نه می‌گویم و بعدازآن «بله‌» های قشنگی به بار می‌نشیند. مثلاً یک بار قرارداد یکی از کارهایم را که ناشر برای چاپ آن خیلی تعلل کرده بود، فسخ کردم. با دلخوری کار را پس دادند و حتی یک ریال بابت تأخیر ندادند. البته من هم در پی گرفتن خسارت نبودم. کار را تحویل گرفتم و به ناشر دیگری سپردم و خوشبختانه مسیر خوبی برای آن فراهم شد. چند روز پیش همان مدیر نشر را دیدم. با گلایه سراغ کتابم را گرفت که از ما گرفتی و بردی، به کجا رسید؟ گفتم الحمدالله با بهترین شکل در حال آماده‌سازی برای چاپ است. نه‌هایی که می‌گویم، همیشه به نفعم بوده است.

– برای نوجوان‌هایی که کتاب‌خوان نیستند چه باید کرد؟ مربی‌ها و والدین چه کاری می‌توانند انجام دهند؟

آن‌هایی که کتاب‌خوان نیستند دو دسته‌اند: یا واقعاً الگوی کتاب‌خوانی ندارند، یا محتوای لازم را ندارند. وقتی کاری را رد می‌کنی، باید جایگزین داشته باشی؛ یک چیزی که بچه دوست داشته باشد. ما در کتاب نوجوان تألیفی، کتاب‌های جذاب زیادی نداریم. بیشترشان ترجمه هستند و مخصوصاً در ژانر وحشت نوشته شده‌اند. اتفاقاً دراین‌باره من خیلی فکر کردم و با نشر مهرستان هم صحبت کردم که وارد این حوزه هم بشویم و این کار را هم انجام دهیم. چرا بچه‌های ما باید تجربیات و مطالعات یک نویسنده خارجی را دریافت کنند؟ نوجوان‌های ما جایگزین مناسب برای چیزهایی که ما حذف می‌کنیم، ندارند.

– به نظرتان چه کار باید کرد؟

بچه‌ها تغییر کرده‌اند؛ اما قلم من نویسنده، من فیلم‌نامه‌نویس، من انیمیشن‌ساز، هنوز تغییر نکرده است. برای همین است که بچه‌ها به سمت کتاب‌های تألیفی و انیمیشن‌های ساخت داخل نمی‌روند. به جای آن می‌روند سراغ سریال‌های سری‌دوزی شبکه خانگی. اگر در یک خانه فقط نان خشک باشد، بچه‌ها همان را می‌خورند؛ اما اگر یک مادر خلاقیت به خرج دهد و خوراک بهتری را تهیه کند، اوضاع فرق می‌کند.

با توجه به انفجار ناگهانی در رشد رسانه‌ها و وجود بازی‌ها و انیمیشن‌های مختلف، مخاطب نوجوان تحولات زیادی را تجربه کرده است. زمانی بود که نوجوانان فقط دسترسی به کارتون‌های تلویزیون داشتند، کتاب‌قصه کم بود یا ژانر خاصی تولید می‌شد. اما الان با توجه به آثار تولیدشده، مخاطب‌ها با ژانرهای مختلفی آشنا شده‌اند و سبک‌های مختلف می‌خوانند. انیمیشن زیاد می‌بینند و بازی‌های مختلفی انجام می‌دهند و این باعث شده است که خیلی زودتر به هوش‌های دهگانه برسند. خصوصاً در بخش هوش انتزاعی، رشد سریعی اتفاق افتاده است. البته این باید هدایت و کنترل شود. هم نویسنده و هم والدین باید مراقب باشند که چه خوراکی در اختیار نوجوان قرار می‌دهند.

– نویسنده‌هایی که دوست دارند برای مخاطب نوجوان بنویسند، عموماً چه مشکلاتی در متونشان دارند؟

نشناختن مخاطب. مولانا می‌گوید: «گر سروکار تو با کودک فتاد / پس زبان کودکی باید گشاد». چرا این حرف را زده است؟ چون اگر می‌خواهید برای نوجوان بنویسید، باید دست‌کم با یک نوجوان زندگی کرده باشید. علایقش را بدانید. فکرش را بخوانید و بدانید چه مدل لباس پوشیدن را دوست دارد، فکرش درباره پدر و مادرش چیست، به جامعه چه نگاهی دارد. من رمانی را شروع کردم به نام «آسانسوری به کتابخانه آکاشیک». در این رمان، نوجوان دارد می‌گوید من از کلاس اضافی متنفرم. مرا به‌زور دارند کلاس می‌فرستند. این حرف دل نوجوان است. اما شنیده نمی‌شود. متأسفانه ما دوست داریم نوجوان روی قالب‌هایی که خودمان می‌گوییم، قرار بگیرد و حرکت کند و متأسفانه همان را در داستانمان می‌نویسیم. نوجوان که با آن مواجه می‌شود، می‌گوید: من این نیستم! و کتاب را کنار می‌گذارد. وقتی می‌خواهیم برای نوجوان بنویسیم، باید قبلاً تجربه کنار نوجوان بودن را داشته باشیم؛ آن هم نه نوجوانی که چهارچوب دارد. الان بچه‌ها خیلی چیزها را در گروه همسالان تجربه می‌کنند! از دود تا روان‌گردان‌ها.

البته مسئله مورد نظر من، فقط آسیب‌های اجتماعی نیست. فرهنگ کلامی بچه‌ها نیز تغییر کرده است. هرساله کلمات و عبارات زیادی به فرهنگ واژگانشان اضافه می‌شود که تا حالا نشنیده بودیم. باید این‌ها را در نوشتن لحاظ کرد. در نوشتن کتاب «یک مدرسه خفن» اعتراضی را از طرف یکی از اولیا داشتم که چرا کلمه خفن استفاده شده است. به آن‌ها توضیح دادم که خفن ریشه اصیل فارسی دارد و به دلیل زایش و پویش زبان فارسی تغییر شکل پیدا کرده و بچه‌های این نسل از آن استفاده می‌کنند. اتفاقاً این کتاب بیش از بقیه کتاب‌هایم در آن چهار جلد به فروش رفت. آن هم به خاطر اسمی که برای عنوانش انتخاب شده بود. درست است که من اسم خفن را آوردم، اما در داخل کتاب، محتوایی را به مخاطب می‌دهم که مورد نیاز او و باارزش است. در حقیقت این نام، یک آشتی و آشنایی با مخاطب است که به او بگویم من هم مثل خودت هستم. ضمن اینکه هیچ حرف بدی در داخل کتاب نیست. کتاب، طنز است؛ اما طنز پاک. سعی می‌کنم چیزی بگویم که مخاطب خوشش بیاید و با من همراه شود اما حرف بد هم نزند.

-چه مشکلی را در ادبیات کودک و نوجوان شهر اصفهان می‌بینید؟

موضوع مافیا در این خصوص کمی آزار دهنده است. تابستان سال ۱۴۰۰ کتاب بنده به‌عنوان کتاب سال معلم در کشور برگزیده شد. از وزارتخانه تهران با من تماس گرفتند و بابت این انتخاب تبریک گفتند. خودشان هم با اداره آموزش‌وپرورش اصفهان تماس گرفته بودند و تذکر داده بودند که چطور شما از این موفقیت خبری ندارید. پس‌ازآن هم دوباره به من زنگ زدند و گفتند در اداره‌کل اصفهان اصلاً شما را نمی‌شناسند.

متأسفانه باند و باندبازی در همه جا هست و فکر می‌کنم در این رابطه هم کم نیستند. حداقل به‌عنوان یک پیشکسوت در زمینه نویسندگی جا دارد که امثال بنده را در همایش‌ها و جشنواره‌های ادبی دعوت کنند که هم متخصص در این زمینه هستیم و هم متعلق به این شهر. اما دریغ از یک تماس. اگر از بنده هم دعوت کنند، شاید اصلاً این برنامه‌ها را هم نروم! اما این دوستان، فقط آشنا و رفقای خودشان را دعوت می‌کنند. من منکر تخصص و تجربه خوب مدعوان نیستم. اما این سؤال را دارم که آیا در جشنواره‌هایی که در شهرهای دیگر برگزار می‌شود، از اصفهانی‌ها دعوت می‌کنند؟ یا این موضوع یک‌طرفه است؟!

مسئولان اگر بخواهند مثلاً درباره خشکی زاینده‌رود حرف بزنند، آیا می‌روند سراغ یک نویسنده در شهر دیگر یا اینکه این کار را از امثال من می‌خواهند که هم نویسنده‌ای در این شهر هستیم و هم با این مشکلات مأنوس‌تریم؟ اینکه ما نویسنده هستیم و در این شهر فعالیت می‌کنیم و در دسترس هستیم، به معنای دست‌پایین بودن که نیست! کتاب‌های بنده به لحاظ تعداد و چه به لحاظ جوایز اختصاص‌یافته، در حد خوبی هستند. همین‌طور تخصص من در زمینه تحصیلی‌ام ادبیات بوده است. سنوات زیادی هم در این حرفه گذرانده‌ام. ادامه این روند متأسفانه نتیجه‌ای جز لطمه خوردن ادبیات کودک ندارد.

سال‌ها خودم را از گروه‌ها، انجمن‌ها و از حاشیه کارها، دور نگه داشتم تا بتوانم حجم زیاد مخاطب‌هایم را جواب دهم و الحمدالله کار زیاد هم ارائه داده‌ام. اما گوشه دلم زخمی است که چرا درحالی‌که امثال من در این شهر هستند و امکان حضور دارند، از جای دیگر نویسنده دعوت می‌کنید؟ امیدوارم شرایط به‌گونه‌ای شود که از نیروهای متخصص در زمینه برنامه‌های ادبی استان استفاده شود و شاهد رشد کیفی برنامه‌ها باشیم.

محمد امیری هنزایی، مدیر ادبی نشر مهرستان در حاشیه برگزاری نمایشگاه کتاب درباره فعالیت‌های ادبی نشر مهرستان و تعداد آثار داستانی و ناداستانی که منتشر کرده است، توضیح داد.

نشر «مهرستان» که از جمله ناشران فعال در حوزه آثار ادبیات داستانی در سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران است و تاکنون کتاب «پری دخت» نوشته حامد عسکری جزو پرفروش‌های «مهرستان» قرار دارد؛ محمد امیری هنزایی، نویسنده و مدیر آثار داستانی این نشر هم در حاشیه برگزاری نمایشگاه کتاب درباره آثار این نشر بیان کرد: «مهرستان» ناشر تخصصی حوزه خانواده و تربیت است و محوریتی که کار می‌کند، عموماً برای خانواده است که در دو بخش مسائل کودک و نوجوان و بزرگسال است.

وی با اشاره به اینکه «مهرستان» در حوزه مسائل مهارتی فردی و روانشناختی جمعی و فردی فعالیت می‌کند، درباره فعالیت‌های ادبی این نشر بیشتر توضیح داد و گفت: فعالیت ادبی «مهرستان» کم قدمت ولی با کیفیت است، این نشر بیشتر از دو سال است که در حوزه ادبیات داستانی فعالیت می‌کند و تا به حال بالغ بر ۱۰ عنوان کتاب را به جز کتاب «پری دخت» که اولین کتابی است که در حوزه ادبیات داستانی در «مهرستان» و در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است، عرضه کرده است.

امیری هنزایی با اشاره به شرایط و دلیل انتشار «پری دخت» از حامد عسکری که البته تنها کتاب این نویسنده در این نشر نیست و «گدار» هم در این نشر از او چاپ شده است، افزود: ابتدا یکی از اعضای نشر یک نامه در صفحه اینستاگرامی حامد عسکری دید که نامه‌ای عاشقانه در اتمسفر «پری دخت» بود که با پیشنهاد مجموعه، یک کتاب با نگاهی به «چهل نامه عاشقانه به همسرم» از نادر ابراهیمی داشته باشد، اما و با فضا و ادبیات قجری که این ایده به اجرا رسید این کتاب پس از انتشار تاکنون جزو پرفروش‌ترین کتاب‌های نشر «مهرستان» و حتی برخی از کتاب‌فروشی‌های سطح شهر بوده است.

این فعال فرهنگی با تأکید بر اینکه یک داستان بلند، چهار رمان و پنج ناداستان در غرفه «مهرستان» به غیر از اثر حامد عسکری در نمایشگاه موجود است، تصریح کرد: نشر ما به سوژه‌هایی مانند طلاق و دختران مجرد قطعی، تک فرزندی می‌پردازد و به تازگی هم یک کتاب با عنوان «ای من» به قلم امیرحسین روح نیا و «ساج‌های دخیل بسته» به قلم مصطفی جمشیدی و یک مجموعه داستان کوتاه با عنوان «عین خیالم بودی» نوشته فریناز ربیعی است، در نمایشگاه کتاب تهران رونمایی شده است.

نویسنده «ساج‌های دخیل‌بسته» گفت: این کتاب حاصل تحقیق میدانی در دو بندر در استان بوشهر بود، یکی از آنها بندری با شکل آخرالزمانی بود که کشتی‌های چوبی در آنجا بدون هیچ تکنیک و تکنولوژی ساخته می‌شدند، آنگاه به فکر زنده کردن شغل گلافی افتادم.

مصطفی جمشیدی، عصر دوشنبه در مراسم رونمایی از این کتاب در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران با اشاره به اینکه نوشتن این کتاب به لحاظ خلق داستان هفت سال طول کشید، گفت: همچنین زمان بلوغ اجتماعی کتاب به این میزان طول کشید. وقتی خاص بنویسیم، این مشکل وجود دارد که درگیر وسواس می‌شویم به همین دلیل این هفت سال درگیر این مشکلات بودم.

نویسنده «ساج‌های دخیل‌بسته» درباره چگونگی رسیدن به این ایده بیان کرد: قرار بود فیلمنامه‌ای درباره موضوع انتظار بنویسم و برای تحقیق میدانی به بوشهر رفتم و پرس‌وجو کرده بودم که کشتی‌های قدیمی چوبی کجا ساخته می‌شود. این تحقیقات منجر به این شد که به دو بندر بوشهر بروم. یکی از بندرها شکلی آخرالزمانی داشت، کشتی‌های چوبی آنجا بودند و بدون هیچ تکنیک و تکنولوژی امروزی و فقط با یک تجربه ذاتی ساخته شده بودند.

جمشیدی اظهار کرد: برای ساخت این کشتی‌ها به چوبی به نام ساج نیاز داشتند که بسیار گران‌قیمت است و به ایران وارد می‌کردند. برای حرم امام حسین (ع) نیاز بود این ساج‌ها به پایه‌های ضریحی به طراحی فرشچیان متصل شود و بعد از آن، ضریح پی‌ریزی شود. فکر این رمان آنجا به ذهنم رسید و گسترش یافت.

ظرفیت توریستی شغل گلافی را دریابیم

او با انتقاد از اینکه ظرفیت توریستی شغل گلافی در بوشهر نادیده گرفته شده، ادامه داد: در ژاپن فصلی هست که شکوفه‌های گیلاس می‌شکفند و همه توریست‌ها جذب ژاپن می‌شوند. چرا در فرهنگ ما از شغلی به نام گلافی که همان لنج‌سازی در اوج مهارت اما بدون تکنولوژی است، جاذبه توریستی نمی‌سازیم؟ این شغل در حال نابودی است. چوب ساج به لحاظ استحکام شاید از بتن قوی‌تر باشد و مقاومتش در برابر رطوبت دریا نیز بسیار است. برای پایه‌های ضریح نیز به دلیل همین استحکام از ساج استفاده شده تا در برابر هجوم جمعیت به ضریح مقاومت کند.

او در خصوص محتوای کتاب بیان کرد: کتاب ماجرای پدربزرگی است که در انبارش میزان زیادی ساج دارد؛ اما نمی‌داند کی باید آنها را بفروشد. در نهایت عده‌ای از طرف عتبات به دنبال ساج می‌آیند؛ گویی این ساج‌ها سال‌ها در انتظار این اتفاق گوشه انبار مانده‌اند.

پدرها برای پسرها نامه بنویسند!

مدیر واحد ادبیات نشر مهرستان با یادآوری اینکه که هرکدام از کتاب‌ها متن و فرامتن دارد و فرامتن کتاب «ساج‌های دخیل‌بسته» جذاب است، در این نشست گفت: مصطفی جمشیدی ابتدا کتاب دیگری به من داد درباره یکی از پیامبران که قلمی بسیار فرهیختگانی داشت اما چون نشر مهرستان صرفاً در قالب موضوعات مربوط به خانواده کار می‌کند، ما ابتدا ابراز شرمندگی کردیم. بعد از مدتی ایشان داستان «ساج‌های دخیل‌بسته» را برای ما فرستادند. جذابیت کتاب برای نشر مهرستان این بود که آغاز کتاب، با جمله «پسر گلم» آغاز می‌شود و در واقع شامل نامه‌های پدری به پسری است. جذابیت کتاب برای ما نامه‌های این پدر به پسرش بود و اینکه چقدر زیباست که پدرها به پسرها نامه بنویسند و تاریخ خانواده و شغلشان را بیان کنند. گویا کتاب فریاد می‌زند که پدرها، برای پسرهایتان بنویسید و آغاز فصل‌ها با یک نامه شروع می‌شود. همچنین زیست‌بوم بوشهر در کتاب بسیار محسوس است. در ساج‌ها درباره شغل گلافی یا لنج‌سازی گفته می‌شود و این شغل به نوعی در این کتاب زنده شده است.

محمد امیری با بیان اینکه شغل گلافی در این کتاب زنده و ملموس است، اظهار کرد: مهرستان ناشر تخصصی حوزه خانواده است و تولیداتش در دو بخش کودک و بزرگسال و شامل کتب مهارتی است. از یک سال و نیم گذشته، قرار بر این شد که کتاب‌های ادبیات نیز منتشر شود. ما وقتی کار را شروع کردیم، همه مهرستان را به حوزه کتاب‌های مهارتی می‌شناختند و در حوزه ادبیات به ما اعتماد نمی‌کردند. با این حال، در سال گذشته با سه ناداستان فعالیت این بخش را اعلام و آغاز کردیم. بعد از ناداستان نیز وارد بخش داستان شدیم؛ همچون «ساج‌های دخیل‌بسته» که داستان بلند است.

برنامه رونمایی داستان بلند «ساج‌های دخیل‌بسته»، کاری از مصطفی جمشیدی و از تازه‌های نشر مهرستان، دوشنبه ۲۴ اردیبهشت با حضور نویسنده اثر، محمد امیری مدیر واحد ادبیات نشر مهرستان و سمیه عظیمی، کارشناس‌مجری، در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد.

عطیه‌سادات صالحیان، نویسنده رمان «در اسارت نفرت» درباره نوشتن یک اثر داستانی جذاب برای نوجوانان راجع‌به واقعه غدیر گفت: موقع نوشتن طرح داستان «در اسارت نفرت» مدام با خودم می‌گفتم باید کتابی بنویسم که نگاه و ایده نو داشته و جذاب و خلاق باشد تا بتواند نوجوان را جذب کند.

دزدیده‌شدن به خودی خود ترسناک و دردناک است؛ حالا فکر کنید علاوه‌بر دزدیده و اسیر شدن، پدر هم به دست دزدان کشته شود و تنها با برادرت گیر بیفتی. این قصه مهیب و رنج‌آور را شاید تخیلی بدانید و سوژه مناسبی برای یک فیلم اکشن؛ اما این داستان واقعیت روزهایی است در دل تاریخ که برده‌داری رواج داشت و راهزنان حمله می‌کردند، می‌کشتند و به اسیری می‌گرفتند.

عطیه‌سادات صالحیان در کتاب «در اسارت نفرت» که برای نوجوانان ایرانی نوشته است، بدون مقدمه‌چینی به سراغ سوژه برده‌داری رفته و از این جریان وحشتناک برای روایت داستان خود استفاده کرده است. او چند نوجوان را از دل تاریخ اسلام انتخاب کرده و آنها را به سوی آشنایی با حضرت سلمان(ره) می‌کشاند.

روزبه، نوجوانی دوازده‌ساله است که با پدر و برادرش سام که کودکی هشت‌ساله است برای تجارت به حجاز می‌روند. آنها در نزدیکی مدینه با راهزنان روبه‌رو می‌شوند. پدر کشته شده و روزبه و سام به بردگی گرفته می‌شوند. نیمه‌شب، هنگام فرار دستگیر و از هم جدا می‌شوند. روزبه به خالد سپرده می‌شود و به غلامی زبیده، دختر خالد درمی‌آید. خالد قصد دارد زبیده را به همسری پیرمردی به نام ابوموسی درآورد. زبیده که غمگین و تسلیم است، روزبه را آزاد می‌کند. روزبه هنگام فرار به چنگ خالد می‌افتد و کتک می‌خورد. حضرت سلمان از راه می‌رسد و روزبه را از خالد می‌خرد. این اتفاق، این نوجوان را وصل می‌کند به ماجرای آخرین سفر حج پیامبر(ص) و واقعه غدیر خم. حالا این نوجوان مانده است و درک او از امام علی(ع) و واقعه غدیر.

این اثر را انتشارات مهرستان در ۱۲۸ صفحه برای گروه سنی ۹ تا ۱۵ سال منتشر کرده است. در «ادبیات کودک و نوجوان» با عطیه‌سادات صالحیان، نویسنده کتاب «در اسارت نفرت» گفت‌وگو کرده‌ایم تا این داستان نوجوان را بیشتر بررسی کنیم:

– چرا سوژه برده‌داری را برای داستان نوجوان خود انتخاب کردید؟

نوجوانی سن مهمی است. در این دوران، نوجوان به شخصیت کامل‌تری می‌رسد و اهداف زندگی‌اش را مشخص می‌کند. مقام معظم رهبری فرمودند «باید کار کودک و نوجوان با کیفیت‌تر باشد»؛ باتوجه به این نکته، کار کردن برای این سن خیلی مهم است و ما نویسنده‌های کودک و نوجوان مسئولیت سنگینی داریم. منِ نویسنده دوست داشتم برای نوجوان‌ها قلم بزنم تا از همین جوانی مسیر درست را بشناسند و مهم‌تر از همه، حب اهل‌بیت در قلب و جان‌شان قرار بگیرد.

– شما می‌توانستید در داستان‌تان مخاطب را با هر شخصیتی از آن زمان آشنا کنید؛ چرا حضرت سلمان؟

در این‌باره خیلی تحقیق کردم و متوجه این شدم که کتاب درباره حضرت سلمان مخصوصا برای نوجوانان کم نوشته شده است. اصلا خود ما ایرانی‌ها شاید اطلاعات کمی از ایشان می‌دانیم. باتوجه به مقام والایی که دارند و همان‌طور که پیامبر(ص) فرمودند: «سلمان از ماست»، تصمیم گرفتم شخصیت بزرگ حضرت سلمان را وارد داستان کنم و در کنار واقعه غدیر، اطلاعاتی درباره ایشان به مخاطبم بدهم.

– نوشتن از واقعه غدیر چه تجربه‌ای برای شما بود؟

نوشتن هر کتاب دینی که نویسنده ادبیات دینی می‌نویسد تجربه‌ای بسیار شیرین و وصف‌ناشدنی است؛ از احساس آرامش حین نوشتن گرفته تا لحظه به لحظه حضور آنها در زندگی. برای این کتاب هم مثل نوشتن دیگر کتابم، همین احساس را داشتم. من می‌دانستم قلمی که برای غدیر زده شود، نشان‌دهنده حدیث پیامبر(ص) است که فرمودند: «علی مع‌الحق و الحق مع علی.».

– از چه منابعی برای نوشتن این داستان تاریخی استفاده کردید؟

تقریبا بیشتر کتاب‌هایی را که به واقعه غدیر ختم می‌شد مطالعه کردم. خطبه‌های غدیر را چندین‌بار خواندم. کتاب‌هایی را که درباره حضرت سلمان بود مطالعه کردم و حتی کتاب‌ها و مقالاتی را که راجع‌به خود کشور عربستان هم بود خواندم؛ چون نوشتن کتاب به تحقیق و مطالعه نیاز دارد. حالا اگر نویسنده ادبیات دینی باشی این مطالعات باید دوبرابر باشد و کار نویسنده خیلی سخت است. ما باید درباره همه‌چیز بدانیم که اگر بخواهیم از خود بنویسم اشکال وارد کارمان می‌شود. در کنار این‌ها، مدام با استادان تاریخ اسلام در ارتباط بودم و اگر شبهه‌ای به وجود می‌آمد از آنها کمک می‌گرفتم.

– درباره امام علی(ع) می‌شود با توجه به شخصیت خودِ ایشان، داستان‌های متنوعی با درون‌مایه‌های مختلف ویژه گروه سنی نوجوان نوشت. چرا خواستید از طریق شخصیتی دیگر مثل حضرت سلمان به شخصیت و زندگی امام علی(ع) برسید؟

بله، قطعا می‌شود چرا که نه؛ اما نظر من این بود که کتاب با این سبک زیاد نوشته شده است. دوست داشتم داستانی که برای غدیر می‌نویسم متفاوت باشد و از نگاهی نو و جذاب، غدیر را برای نوجوان‌ها روایت کند.

– شما در همان فصل اول با مقدمه‌چینی‌ای مناسب به سراغ موضوع اصلی قصه رفتید و نشان دادید که نمی‌خواهید مخاطب، سوژه اصلی را حدس بزند؛ بلکه می‌خواهید با دانستن سوژه، به دنبال قصه و داستان بیاید و بیشتر درگیر روایت شما شود. آیا این برداشت درست است؟ چرا درون‌مایه و داستان‌پردازی برایتان مهم‌تر بود؟

ببینید نوشتن برای نوجوان مخصوصا نوجوان حال حاضر، بسیار کار دشواری است. نوجوان امروز اگر ببیند کتاب خیلی مستقیم و رو با او صحبت می‌کند یا داستان طوری است که از همان فصل اول مخاطب می‌فهمد آخر داستان چه اتفاقی می‌افتد، قطعا کتاب را کنار می‌گذارد. هیچ نویسنده‌ای دوست ندارد این اتفاق برای کتابش بیفتد. از آنجایی که تقریبا با خلق‌وخوی نوجوان‌ها آشنا هستم، تصمیم گرفتم کتاب «در اسارت نفرت» را با داستانی دیگر در کنار غدیر بنویسم و پیش ببرم تا بتوانم در کنار آن هیجانات و اتفاق‌ها، نوجوان را به غدیر برسانم.

– امروزه کتاب‌هایی که به موضوع شخصیت‌های دینی می‌پردازند بیش از پیش به داستان‌گویی و شخصیت‌پردازی نیاز دارند؛ زیرا این موارد، دو عاملی هستند که نوجوانان به شدت به دنبال آن هستند. کتاب «در اسارت نفرت» را چقدر در رعایت آن دو عنصر موفق می‌دانید؟ برای خود شما در زمان نگارش کتاب رعایت چه نکاتی مهم بود؟

دقیقا همین‌طور است. خود من وقتی که خواستم کتاب «در اسارت نفرت» را بنویسم چند کتابی را که مربوط به غدیر بود خواندم و دیدم اصلا هیچ‌کدام از این موارد در آنها رعایت نشده است.

البته کتاب‌هایی که خوب بودند هم وجود داشتند؛ اما بیشتر کتاب‌های دینی این مشکل را دارند و این خیلی بد است. من موقع نوشتن طرح داستان «در اسارت نفرت» مدام با خودم می‌گفتم باید کتابی بنویسم که جذاب و خلاق باشد، من اگر بخواهم مثل نویسنده‌ای دیگر بنویسم که هنر نکرده‌ام؛ بلکه فقط کاغذ سیاه کرده‌ام، پس باید چیزی بنویسم که نگاه و ایده نو داشته باشد و نوجوان را جذب کند.

بنابراین امیدوارم توانسته باشم این نکات را رعایت کرده و نوجوان‌های عزیز را به کتاب‌های دینی جذب کرده باشم.