نویسنده کتاب «فرمانده گندمخوار» با بیان اینکه مهمترین آفت آثار آیینی، ذکر اکاذیب و موارد غیرمستند است، گفت: متأسفانه این آثار چنانکه باید جایگاه خود را در میان مخاطب امروزی باز نکرده که یکی از دلایل آن به افزایش سفارشینویسی برمیگردد.
سیدسعید هاشمی، متولد ۱۳۵۳ در شهر مقدس قم، کارشناس ارشد ادبیات فارسی و سردبیر مجله «سلام بچهها» است. از این نویسنده تاکنون حدود ۷۰ عنوان اثر از قبیل شعر، داستان، رمان و طنز کودک و نوجوان در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدرسه، سوره مهر، چرخ فلک، مهرستان و… چاپ و منتشر شده است. کتاب «فرمانده گندمخوار» یکی از آثار هاشمی درباره واقعه عاشورا و وقایع پیش و پس از آن است که از زبان شخیت اصلی آن، عمر بن سعد روایت میشود. این کتاب در سال ۱۴۰۰ در انتشارات مهرستان اصفهان به چاپ رسید و توانست مخاطبان نوجوان را با خود همراه کند. بهمناسبت ایام محرم، گفتوگویی درباره اثر عاشورایی این نویسنده کودک و نوجوان انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایده نگارش کتاب «فرمانده گندمخوار» چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟
من بسیار علاقهمند بودم که رمانی برای امام حسین(ع) بنویسم؛ اما کار سختی بود و مطالعه فراوانی لازم داشت. چیزی که در این مسیر به من انگیزه داد، خواندن این روایت بود که بعد از شهادت امام حسین(ع)، ابن زیاد دستور داد عدهای پیشگام شوند و بر بدن شهدا اسب بتازانند. ۱۰ نفر پیشگام انجام این کار شدند و بعداً مشخص شد که هیچیک انسانهای خوشنامی نبودند. این روایت، ذهن من را قلقلک داد و در ایام کرونا بهدلیل فراغتی که پیدا کردم، توانستم مطالعاتی در این خصوص داشته باشم و رمانی برای امام حسین(ع) بنویسم. از آنجا که نمیخواستم اثرم تکراری باشد، آن را از زبان عمر سعد نوشتم. «فرمانده گندمخوار» از جمله آثاری بود که زحمت بسیاری برای آن کشیدم و امیدوارم به خانه همه نوجوانان کشور راه یابد.
علت پرداختن به شخصیت منفی واقعه عاشورا یعنی عمر بن سعد در این کتاب چیست؟
همیشه شخصیت اول، داستان را بهگونهای راحتتر پیش میبرد. من نمیتوانستم شخصیت امام حسین(ع) را به علت معصوم بودن، شخصیت اول در نظر بگیرم؛ زیرا ممکن بود از جانب ایشان حرفهایی به میان آورده شود که با واقعیت تطابق نداشته باشد. سعی کردم به دنبال شخصیتی در داستان باشم که اگر از جانب او حرفی هم زده شد، مورد ایراد نباشد. کسی که در میان مخالفان امام حسین(ع) نقش پررنگی داشت و میشد راجع به او کار کرد، عمر سعد بود. روایتها و زندگینامههای بسیاری نیز درباره این شخصیت نوشته شده است و من راحتتر میتوانستم او را اول شخص داستانم در نظر بگیرم.
نویسندگی و نوشتن درباره موضوعات آیینی و مذهبی چه قواعد و الزاماتی دارد؟
یکی از مهمترین قواعدش این است که نویسنده باید مطابق با تاریخ بنویسد. نمیتوان تاریخ را تغییر داد، به این معنا که نویسنده آثار آیینی و مذهبی ضمن نگارش رمان، تاریخنگاری نیز میکند. اگر قلم دچار لغزش تاریخی شود، ممکن است تبعات منفی بسیاری داشته باشد.
نکته دوم آن است که نویسنده بتواند شخصیتها را بهگونهای پردازش کند که مخاطب با آنها همذاتپنداری داشته باشد. اگر شخصیت نتواند جایی در دل خواننده بیابد، به این معناست که نویسنده در نگارش رمانش موفق نبوده است.
من پس از چاپ کتاب «فرمانده گندمخوار» به نهادها و مراکز متعددی برای صحبت درباره آن دعوت شدم و نقدهای سنگینی نیز به این اثر وارد شد؛ اما از آنجا که این کتاب را بر اساس منابع موثقی نوشته بودم، توانستم به همه نقدها پاسخ دهم. انتشارات مهرستان نیز برای شناخته شدن این کتاب تلاش بسیاری انجام داد.
به نظر شما، چه محدودیتها یا آفتهایی میتواند دامنگیر آثار آیینی شود؟
مهمترین آفت اینگونه آثار، ذکر اکاذیب و موارد غیرمستند است. برخی به راحتی این کار را انجام میدهند؛ اما باید از آن پرهیز کرد. توجه نکردن به منابع دینی و رجوع به منابع ناموثق از ضعفهای نویسندگی در این عرصه است. برای مثال ما نمیتوانیم در خصوص واقعه عاشورا به کتاب «روضةالشهدا» اثر ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری اکتفا کنیم؛ زیرا کتاب او بر اساس شنیدهها و شفاهیات بوده است و منبع مستندی نیست. از طرفی نویسنده میتواند به کتب شیخ مفید، شیخ طوسی و شهيد مطهری در اینباره رجوع کند.
مورد بعدی آن است که نویسنده نتواند رمان را با دیدگاه امروزی بنویسد و در قرون گذشته متوقف شده باشد. مانند بسیاری از سریالهایی که لحن، بیان و دیالوگ بازیگرها مربوط به قرن هفتم یا هشتم و یا قبل از آن است. مخاطب امروز باید بتواند با آثار آیینی و مذهبی که ریشه تاریخی دارند، ارتباط برقرار کند.
ارزیابی شما از جایگاه آثار آیینی و مذهبی در میان مخاطب امروز و بهویژه قشر کودک و نوجوان چیست؟
گمان میکنم در این زمینه پیشرفت زیادی نداشتهایم. متأسفانه یکی از دلایل آن، افزایش سفارشینویسی است. در سفارشینویسی نیز همیشه شتابزدگی وجود دارد. علت دوم نیز ورود افرادی است که با عمق کار و مسائل تاریخی و مذهبی زیاد آشنا نیستند. این موارد موجب شده است که رمانها و داستانهای تاریخی ما دچار سطحینگری شود.