طی روزهای اخیر، وزرای پیشنهادی دولت چهاردهم با تأیید مجلس شورای اسلامی، روانه وزارتخانههای مربوطه شدند و میز کار خود را از وزرای پیشین تحویل گرفتند. سید عباس صالحی نیز برای به دست گرفتن سکان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راهی این وزارتخانه شد.
او پیش از این در دولت یازدهم به معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد و در ۲۸ مهر ۱۳۹۵ بعد از استعفای وزیر وقت فرهنگ به سرپرستی این وزارتخانه تعیین شد و در ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ از سوی حسن روحانی بهعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دوازدهم به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و توانست از مجلس رأی اعتماد بگیرد. او از ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ از سوی مقام معظم رهبری بهعنوان نماینده ولیفقیه در مؤسسه اطلاعات و روزنامه اطلاعات و مدیرمسئول این روزنامه منصوب شد؛ بنابراین او در کارنامه کاریاش سوابقی در زمینه فرهنگ و هنر کشور دارد و در این خصوص بیتجربه نیست. در هفته گذشته طی گفتوگویی با اهالی فرهنگ مکتوب اصفهان، توقعات این افراد از وزیر فرهنگ و ارشاد جدید طی گزارشی ارائه شد. در این شماره نیز سید احمد حسینی، مدیر نشر مهرستان، در همین خصوص نظرات و پیشنهادهایش را مطرح کرده است که در ادامه میخوانید.
قرارگیری کتاب در سبد خرید مردم
وزیر فرهنگ و ارشاد دولت چهاردهم در حوزه کتاب باید یک کارویژه برای خود تعریف کند، مبنی بر اینکه میزان خرید و مطالعه مردم را در سال 1403 طبق آمارهایی مشخص کند. سپس این هدف را قرار دهد که طی چهار سال وزارتش، میزان خرید و مطالعه مردم به میزان مدنظر و تعیینشده رسیده است. در واقع هدفگذاری وزیر ارشاد طی مدت خدمتش باید خرید کتاب باشد و این کالای فرهنگی با وجود مشکلات اقتصادی داخل سبد خرید خانوار قرار گیرد. در واقع وزارت ارشاد باید کاری کند تا کتاب در ویترینها و در معرض دید مردم قرار گیرد.
در بدترین شرایط اقتصادی در بازه انتشار ویروس کرونا، بهصورت شهودی مشخص بود که کمترین آسیب را کسبوکارهای مربوط به خوراک و اغذیه دیدند؛ زیرا در محلهها اغذیهفروشیهای فراوان و در معرض دید وجود دارد و به اینصورت مردم ترغیب به خرید میشوند. برای دیگر کالاها نیز انواع و اقسام روشها در حیطه بیزینس و کسبوکار شکل میگیرد تا مشتری مجاب به خرید کالایی شود؛ فارغ از اینکه به آن نیاز دارد یا ندارد.
اجارهبها نوع کسبوکار را مشخص میکند
کالای فرهنگی در معرض دید افراد نیست. در اصفهان کتابفروشیهایی که صرفا محل فروش کتاب بدون نوشتافزار و کالاهای جانبی دیگر باشد، بسیار کم است. یکی از دلایلش این است که بخش خصوصی بهدلیل خواب سرمایه زیاد و مشتری کم، انگیزهای برای راهاندازی کتابفروشی ندارد. در حال حاضر، کسبوکارها بر مبنای میزان اجاره فضا تعیین میشوند و طبق میزان اجارهبها تصمیم گرفته میشود که چه کسبوکاری در فضای مدنظر ایجاد شود. امروزه نیز هیچ فضایی صرفه اقتصادی برای راهاندازی کتابفروشی ندارد. اینجا نقش حاکمیت مشخص میشود. حاکمیت باید طی فرایندی به سمتی حرکت کند که تا پایان بازهای مشخص، تعداد کتابفروشیهای بدون نوشتافزار اصفهان بهعنوان یک کلانشهر افزایش یابد، با این هدف که این کالای فرهنگی بیشتر در معرض دید افراد قرار گیرد.
ارشاد شهرداریها را مکلف کند
یکی از مشکلات اساسی، جا و فضاست. افراد بسیاری به فعالیت در این حیطه علاقه دارند؛ اما بهدلیل نبود فضا در این راستا اقدامی نمیکنند. اینجا حاکمیت باید وارد شود. در مسئله کتاب به بیزینس فرهنگی نیاز داریم و کسی به این شیوه نمیاندیشد. بیزینس یعنی همه ابعاد یک کسبوکار با هم جور دربیاید و همخوانی داشته باشد. یکی از کارهایی که حاکمیت میتواند انجام دهد، این است که مکانهایی در سطح شهر برای راهاندازی کتابفروشی تعیین و جانمایی کند و این فضاها را به افرادی که قصد فعالیت در فضای فرهنگی دارند، واگذار کند. یا اینکه میتواند شهرداری را مکلف کند تا در پاساژهایی که میسازد، فضایی را برای ایجاد فروشگاه کالای فرهنگی از جمله کتاب اختصاص دهد و مسائل قانونی و سندیاش را بهنحوی اعمال کند که شهرداری مکلف شود این فضا مثلا تا صد سال دیگر صرفا فضایی برای فروش کالای فرهنگی و کتاب باشد؛ چیزی شبیه به وقف. در نتیجه، فضاهای فروش کتابی که در معرض دید مردماند، افزایش مییابد. اگر تعداد کتابفروشیها بیشتر شود، قطعا در میزان خرید کتاب از سوی مردم تأثیر خواهد گذاشت.
کالای فرهنگی باید در معرض دید باشد
وزیر ارشاد باید برای افزایش ویترینهای فروش کتاب در فضای حقیقی و مجازی هدفگذاری کند و برای این هدف سازوکاری ترتیب دهد. این افزایش ویترین در فروش کتاب مؤثر خواهد بود. در جلسهای در حضور وزیر سابق گفتم فروشگاههای مواد غذایی از وزیر مربوطهشان تقاضای دریافت یارانه سوسیس و کالباس نمیکنند؛ زیرا به آن نیازی ندارند و چرخه فروششان بدون مشکل و فروشگاههایشان مدام در حال افزایش است. در زمینه کتاب حاکمیت باید ورود کند و ویترینهای فروش را تا اندازهای زیاد کند که این کالای فرهنگی در معرض دید همه باشد.
نیاز به همافزایی میان وزارتخانههای ارشاد و آموزشوپرورش داریم
وزیر فرهنگ و ارشاد سابق زمانی گفت به شرط موافقت مجلس، هزارمیلیارد تومان برای یارانه کتاب میگذاریم. آن زمان تعداد دانشآموزان کل کشور چهاردهمیلیون نفر بود. فرض کنیم دانشآموزان از اول تا پایان سال پانصدهزار تومان کتاب غیردرسی بخرند که این میزان در برابر دیگر خرجهای غیرضروری بچهها ناچیز است؛ در نتیجه این خرید، هفتهزار میلیارد تومان کتاب خریده میشود؛ هفت برابر عددی که ایشان برای یارانه کتاب در نظر گرفته بود. باز فرض میکنیم هر جلد از کتابهایی که بچهها میخرند، صدهزار تومان است. هفتهزار میلیارد تومان تقسیم بر صدهزار تومان میشود هفتادمیلیون نسخه کتاب که این میزان باید فقط برای مصرف دانشآموزان تولید شود.
نشری مثل ما بهطور متوسط در سال دویست نسخه کتاب تولید میکند و میفروشد و 350 نشر باید مشابه ما کار کنند تا این میزان را تولید کنند. اینها نیاز به هماهنگی میان وزارت فرهنگ و ارشاد و وزارت آموزشوپرورش دارد. برای مثال، مدارس باید ملزم شوند در طول هفته یکی از برنامههای صبحگاهیشان معرفی کتاب باشد. همچنین مدرسه ملزم باشد در طول سال نمایشگاه کتاب برپا کند؛ کنار بوفه غذا، بوفه دائمی کتاب برپا کند و ملزم باشد در طول سال دانشآموزان را به اردوهای کتابی ببرد؛ مثلا اردوی کتابفروشی، اردوی نشر یا اردوی کتابخانه تا دانشآموزان با فرایندهای تولید و فروش کتاب و… آشنا شوند. این مدل را میشود تکثیر کرد و مدارس غیرانتفاعی طبق تجربه ما از این شیوه راضی بودند. ولی گویا مدارس دولتی در این خصوص با محدودیتهای قانونی مواجهند. در این خصوص نیاز به هماهنگی و همافزایی میان وزارتخانههای ارشاد و آموزشوپرورش است.
ارشاد و صمت با یکدیگر همکاری کنند
همچنین نیاز به هماهنگی میان وزارت ارشاد و وزارت صمت است. این دو وزارتخانه باید با یکدیگر هماهنگ شوند تا سرانه کتابخوانی جمعیت کارگر افزایش یابد. کارخانهها باید ملزم شوند هر سال نمایشگاه کتاب برگزار کنند یا به نیروهایشان بن کتاب هدیه دهند یا برنامههای متنوع در راستای کتابخوانی ارائه کنند. بعضی از کارخانهها این اقدامات را انجام میدهند.
افتخار یک وزیر باید افزایش تعداد کتابفروشیها باشد
افراد تصمیمگیر در حوزه کتاب اهل مطالعه نیستند؛ وگرنه راههایی برای ایجاد زمینههای خرید کتاب و کتابخوانی ترتیب میدادند. توقعی که از وزیر ارشاد داریم، این است که راههایی برای افزایش خرید کتاب در نظر بگیرد و به این صورت آمار خرید افزایش یابد. اگر ارشاد بتواند میزان خرید را افزایش دهد، ناشر راههای تولید کتاب خوب و خرید کاغذ و راهاندازی کسبوکار و… را میداند. اما همه اینها بستگی به میزان درخواست مشتری دارد. وقتی خرید افزایش یابد، ناشران به فکر تولید کتابهای خوب میافتند و تولید و عرضه کتابهای ضعیف کاهش مییابد؛ درصورتیکه دغدغه فعلی ناشران این است که تولیداتشان را چطور بفروشند تا کار به تعطیلی نشر نرسد. افتخار یک وزیر باید این باشد که در دوره وزارتش تعداد کتابفروشیها افزایش یافته است.
به نهاد کتابخانهها این پیشنهاد را دادیم که در فصل تابستان طرحی مشترک با وزارت ارشاد تعریف کنند و در پارکهای سطح شهر برنامههای ترویج کتاب همچون تئاترهای محیطی و میدانی با محوریت معرفی کتاب یا عضویت در کتابخانهها اجرا کنند. گویا نهاد کتابخانهها چنین طرحی را اجرا کرده اما رنگوبویی از آن در شهر ندیدهایم. اینها تدابیر حمایتی است که وزارت ارشاد باید بیندیشد تا مردم را ترغیب به خرید کتاب کند.
برپایی نمایشگاههای کتاب استانی
وزارت ارشاد باید نمایشگاههای کتاب کودک و نوجوان را بهطور دورهای در استانها برگزار کند و ضمن آن تمام ناشران خود را ملزم بداند در این نمایشگاهها شرکت کنند که بدون شک سیدرصد افزایش فروش را برای آن نشر به دنبال خواهد داشت. بااینحال یک نمایشگاه استانی داشتهایم که قبل از کرونا تعطیل شد و بعد از آن نیز حتی بهصورت مجازی احیا نشد.
اثری از کتابهایمان در کتابفروشیها نیست
کتابهایمان را برای توزیع در اختیار پخشکننده میگذاریم؛ اما اثری از آنها در کتابفروشیها نمیبینیم؛ زیرا چند نشر مشهور توانستهاند جای خود را در کتابفروشیها باز کنند و فضایی برای دیگر ناشران باقی نمیماند و یکی از دلایلش کمبود ویترین عرضه و فروش است.
سازوکار ما برعکس دنیاست. در کشورهای دیگر تعداد کتابفروشیها از نشرها بسیار بیشتر است و ناشران در واقع برای کتابفروشیها کتاب تولید میکنند؛ درصورتیکه این آمار در ایران برعکس است و کتابهای تولیدشده ناشران جایی برای فروش ندارد. مشکل اساسی ما بیزینس کتاب و محل عرضه کتاب و ویترین است. در فضای مجازی و حقیقی کمبود ویترین داریم.وزارت ارشاد باید تمام تلاشش را برای افزایش ویترین بگذارد و از طرف دیگر از فضای بیزینسهای اقتصادی کمک گیرد و فضایی ایجاد کند که مردم برای خرید و خواندن کتاب مجاب شوند. ارشاد میتواند این اقدامات را به فضای خصوصی بسپارد.
در مجموع، وزارت ارشاد باید ویترین و متعلقاتش را ایجاد کند؛ همچون طرحهای فصلی، برنامههای معرفی کتاب، ایجاد جذابیتها برای جلب مشتری، تهیه و ارائه بن، برگزاری نمایشگاههای متعدد و… و این تنها توقعی است که از این وزارتخانه داریم.
منبع: روزنامه اصفهان زیبا
نشر مهرستان، رتبه برتر در محور راهنمای مربی و والدین سومین رویداد یارستان کودکستان شد.
به گزارش روابط عمومی مهرستان؛ در اختتامیه رویداد ملی «یارستان کودکستان» پنج کتاب «لطیف مثل پرنیان»، «بچههای سرمایهدار»، «ادبستان کسا»، «از هفت سنگ تا کالآف»، «آرامش طوفانها» تولید شده در نشر مهرستان نامزد دریافت جایزه در محور راهنمای مربی و والدین شد که دو اثر «ادبستان کسا» و «آرامش طوفانها» موفق به دریافت رتبه دوم در این جشنواره شد.
سید احمد حسینی مدیر نشر مهرستان با اشاره به اینکه مجموعه لالایی مهرستان نیز توانست در محور لالایی و سرود رتبه دوم را در این رویداد کسب کند، گفت: مهرستان طبق رسم هرساله در جشنواره حضور پررنگ داشت و با شرکت در محورهای مختلف جشنواره، نمایشگاه فروش محصولات و نشستهای تخصصی این رویداد، بنا دارد در بین فعالان و کنشگران حوزهی تعلیم و تربیت بیش از پیش شناخته شود.
مدیر نشر مهرستان خاطر نشان کرد: کتاب ادبستان کسا به قلم علی صغیرا به هفتاد نکته تربیتی حدیث شریف کسا میپردازد و کتاب آرامش طوفان ها از سید علیرضا تراشیون درباره مهارت مدیریت ناهنجاریهای کودک و نوجوان در خانواده است که هر دو اثر از پروفروش های نشر مهرستان هستند.
گفتنی است «یارستان کودکستان»، رویدادی برای شناسایی و حمایت از محصولات فاخر فعالان کودک و نوجوان برای کودکان زیر ۷ سال است که به همت سازمان تعلیم و تربیت کودک سومین گام آن 17 مردادماه 1403 در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران برگزار گردید، این رویداد به دلیل نبود شیوههای تربیتی و ابزارهای مناسب برای تربیت کودکان شکل گرفت.
بیست و چهارمین پویش پویا که از 20 خردادماه با کتاب «مهراس و ماجراجویی در قصر» آغاز گردید تا پایان ماه صفر تمدید شد.
به گفته سید احمد حسینی مدیر نشر مهرستان؛ این مسابقه کتابخوانی به مناسبت عید غدیر و به همت مرکز رسانه ای شیرازه و نشر مهرستان برگزار گردید که تا به حال بیش از ده هزار نفر پاسخ سوالات مرتبط با کمیک استریپ «مهراس و ماجراجویی در قصر» را ارسال و در این پویش شرکت کرده اند.
مدیر نشر مهرستان از قرعه کشی برندگان این پویش در 15 شهریور ماه مصادف با اول ماه ربیع الاول خبر داد و خاطرنشان کرد: کمیک استریپ «مهراس و ماجراجویی در قصر» به قلم بنفشه رسولیان در ۳۶ صفحه گلاسه برای رده سنی ۸ تا ۱۲ سال تولید شده است که در این پویش به منظور آشنایی کودکان و نوجوانان با فضائل امیرالمؤمنین (ع) انتخاب شد.
وی افزود: این کتاب روایت گروهی از نوجوانان به سرکردگی پسری به نام «مهراس» است که مسیر ماجراجویی آنها در شهر مدینه با جریان کشته شدن خلیفه به دست مردم خشمگین مصر و به خلافت رسیدن حضرت علی (ع) و بیعت مردم با ایشان پس از ۲۵ سال خانهنشینی آن حضرت پیوند میخورد.
گفتنی است بیست و چهارمین پویش کتابخوانی پویا همراه با ۳۰۰ میلیون ریال جایزه نقدی خواهد بود. علاقهمندان برای تهیه کتاب و شرکت در پویش عدد ۵ را به سامانه پیامکی ۱۰۰۰۱۰۰۰۱۵۰۰۰ ارسال یا به کتابفروشیهای سراسر کشور و سایت book.mehrestan.irمراجعه نمایند.
افروز مهدیان؛ نویسنده حوزه ادبیات پایداری اظهار کرد: من با موازیکاری مخالف هستم. موازیکاری به این معنا که هر گروهی کار خود را پیش ببرد. خلاقیت نویسنده در این مسیر از بین میرود.
افروز مهدیان در گفتوگو گفت: در نمایشگاه کتاب امسال ۶ کتاب در غرفه روایت فتح داشتم. از این ۶ عنوان سه کتاب تجدید جاپ نشدند. سه کتابی که تجدید چاپ شدند و به نمایشگاه رسیدند عبارتند از: «بادیگارد؛ زندگینامه شهید عبدالله باقری»، «پلهها تمام نمیشدند؛ همسرانه شهید مهدی نعمایی» و «به رنگ خاک» که سال گذشته رونمایی شد و زندگی شهید علمالهدی است.
وی افزود: در کتاب «مرثیهای برای یک رهایی» هم یک روایت نوشتم. این روایت درباره موضوع طلاق است که در نشر مهرستان چاپ شده است. قبل از چاپ این اثر، من ده دوازده روایت درباره طلاق نوشته بودم و تصمیم داشتم آنها را چاپ کنم ولی به سرانجام نرسید و در این کتاب یکی از روایتها چاپ شده است.
مهدیان در ادامه گفت: در روایت طلاق نیز این نگاه وجود دارد، چه چیزهایی خانواده را خراب میکند یا میسازد. روایتی که من نوشتهام، به خود شخص برمیگردد و خانمی که روایت میکند در آخر روایت متوجه میشود که خود او مشکل داشته است.
وی با اشاره در توضیح درباره اینکه کتابهای حوزه دفاع مقدس در ایجاد امید و انگیزه در جامعه اثرگذار هستند، گفت: نگاه من در کتابهای دفاع مقدس، نگاه زندگی و خانواده است، من توجهام به این است که شهید در چه خانوادهای بزرگ شده و در چه بستری رشد کرده تا به چنبن جایگاهی رسیده است،. همه شهدا زندگی عادی داشتند، خانواده و زن و فرزند داشتند. بعضی هم با خانوادههایشان مشکل داشتند. نگاهم در کتابهای حوزه دفاع مقدس اینگونه است که چگونه با وجود کمبودها و مشکلات میتوان ساخت.
او ادامه داد: در دنیا نیز اینگونه است، مشکلات بیرون، مشکلات درون خود ماست. وقتی مشکل درونی حل شود، مشکل بیرونی نیز خودبهخود حل میشود. این خودآگاهی به مخاطب کمک میکند.
مهدیان که از سال ۹۴ در حوزه دفاع مقدس قلم میزند، درباره خلاقیت در زندگینامه شهدا و نیاز به مجمع نویسندگان دفاع مقدس برای ایجاد ترازی مشخص برای نویسندگان گفت: من با موازیکاری مخالف هستم. موازیکاری به این معنا که هر گروهی کار خود را پیش ببرد. همه انتشارات، مشغول چاپ و نشر کتابهای حوزه مقاومت هستند. نشرهای متفاوتی چون سوره مهر، روایت فتح، شهید کاظمی و… اما گویی همه با هم رقیب هستند.
وی در ادامه گفت: باید منیتها را کنار بگذاریم، چه اشکالی دارد انتشاراتی که در یک راستا کار میکنند با یکدیگر جلسات ماهانه یا فصلی داشته باشند. گویا نیت را گم کردهایم. بودجه که دولتی است، هدف همه نیز ترویج و شناخت شهدا و افراد اثرگذار و قهرمانها در جامعه است.
نویسنده در پایان درباره کتاب بعدی خود گفت: کتابی که در حال نگارش ان هستم، درباره تشرفات به حضرت صاحبالزمان (عج) است که قرار است نشر ستاک ان را در همین امسال منتشر کند. در این کتاب از منابع شیعه چون مکیال المکارم استفاده، همه تشرفات استخراج شده و به زبان فارسی معیار با اندکی توصیف صحنه نوشته شده است.
نویسنده کتاب «مجازی علیه همسران» گفت: در واقع فضای مجازی خنثی و مانند دریاست و احتمال غرق شدن دارد اما میتوان از آن مروارید گرانبها و خوراکیهای مختلفی استخراج کرد.
کتابهایی که با موضوعات علمی و روانشناسی در مسیر بهبود روابط نگاشته میشود و با آسیب شناسی و ارائه راهکارها پیش میرود، اغلب برای اهالی کتاب خوان که به دنبال افزودن دانش به آموختههای خود هستند جذاب است و در سبد خرید آنها قرار میگیرد. یکی از شاخههای این موضوعات به روابط بین همسران و البته تأثیرات فضای مجازی مربوط است که به شدت شیوع پیدا کرده است و محمد حسین قدیری، یکی از مشاوران و دانش آموختگان حوزه روانشناسی و نویسنده کتاب است در این خصوص آثار متعددی دارد. حال برای بررسی دغدغههای این نویسنده گفت و گویی را انجام دادیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید؛
کتابهایی که تاکنون نوشتهاید اغلب با چه اولویتها و دغدغههایی بوده است؟
تاکنون کتابهای متعددی با موضوع بهبود روابط به چاپ رسیده که از جمله آنها میتوان به «عروس کشون»، «مادر شوهرت را بکش» اشاره داشت که به بحث هنر ارتباط عروس و مادرشوهر پرداخته است و کتاب اخیر با عنوان «مجازی علیه همسران» به مهارت زن و شوهرها در فضای مجازی پرداخته است که چگونه با وجود فضای مجازی زندگی خوبی داشته باشند.
«روانشناسی و مهارتهای رفتاری در تبلیغ غیر مستقیم» از دیگر کتابهایی است که به چاپ رسیده است و نگارش کتاب «شوخ طبعیهای طلبگی» را در کارنامه نویسندگی خود به جای گذاشتهام.
چه تعداد آثاری را در طول عمر نویسندگی خود راهی بازار و در دسترس مردم قرار دادید؟
علاوه بر اینکه حدود 14 عنوان کتاب تاکنون به چاپ رسیده، در حوزه روانشناختی نیز نرم افزارهای متعددی تولید شده است.
کتاب «مثلهای روان» از دیگر کتابهای منتشر شده است. با تمثیل مطالب روانشناسی در ذهن مخاطب بهتر می ماند. « من مانده ام تنهای تنها: مهارتهای رویارویی با غم غربت» از دیگر کتابهاست که برای کمک به بهداشت روان افرادی است که به دلائلی در غربت زندگی می کنند.
نرم افزار و اپلیکیشنها با چه موضوعاتی تولید شده است؟
نرم افزار «نیشها و نوشها» که بحثهای روانشناختی را به خانوادهها و همسران آموزش میدهد، تولید شده و به مشکلات خانوادهها در فضای مجازی به ویژه دامهایی که برای دختران پهن میشود، اشاره دارد.
نرم افزار دیگری به نام «کتاب درمانی» در قالب اپلیکیشن نیز تولید شده که یک منبع شناسی کتاب و سایت و سی دی است و میتواند برای مربیان و مشاوران مفید باشد.
نرم افزار «بی خیال درمانی» با نگاهی فقهی روان شناختی به اختلال وسواس جبری نیز تولید شده است.
از چه سالی نویسندگی را آغاز کردید و چه اثری را در دست نوشتن دارید؟
بنده متولد 1352 و کارشناسی ارشد روانشناسی هستم که حدود 30 سال قلم میزنم. البته در ابتدا با نثرهای ادبی برای صدا و سیما و نشریات مختلف کارم را آغاز کردم و کتاب «مجازی علیه همسران» اخیراً رونمایی شده است و کتابی که در دست نوشتن دارم با عنوان پیشنهادی «با ساز شیطان نرقصید» در مورد مسائل خانوادگی و همسران است.
چرا در عنوان کتاب «مجازی علیه همسران» از کلمه «علیه» استفاده کردید؟
از تعبیر مجازی علیه همسران به این دلیل استفاده شده که در واقع فضای مجازی خنثی و مانند دریاست و احتمال غرق شدن دارد اما میتوان از آن مروارید گرانبها و خوراکیهای مختلفی استخراج کرد. علیه همسران در واقع چیزهایی است که ما رعایت نمیکنیم و در فضای مجازی آسیب به همسران میزند. حال با توجه به اینکه حدود دو دهه و چندین ساعت خود را در فضای مجازی سپری کردم، به این نتیجه رسیدم که همسران در فضای مجازی راحتتر هستند و آسیبهایی را دانسته و یا نادانسته ایجاد میکنند و یا از قبل وجود داشته است؛ در خصوص این موارد صحبت شده و مشکلات را بررسی کردیم.
البته در این کتاب تنها به تجربیات خود بسنده نکردم و از نظر سایر مشاوران نیز استفاده شده و راه کارهایی برای آنها ارائه شده است.
نگارش این کتاب ریشه در دغدغه شما داشته و یا علل دیگری دارد؟
بنده خودم مشاور هستم در تجارب مشاورهای این مسائل نمود داشته و جای خالی مطرح کردن آن احساس میشد. زیرا ما با تأخر فرهنگی (Cultural Lag) مواجه هستیم، به عبارتی در ابتدا اینترنت آمد و جاگیر شد و بعد آسیبها را شناسایی کردیم و همین امر زمینهای را فراهم کرد تا به آن بپردازم.
نیاز مخاطب امروز برای خواندن کتابهای مرتبط با بهبود روابط در چه سطحی قرار دارد؟
امروزه با یک سونامی سایبری و اینترنتی مواجه هستیم و مرزهای درست و غلط سنتها تحت تأثیر قرار گرفته است و فرهنگهای بومی و ارزشی نیز به دلیل همین سونامی سایبری تغییر کرده است و حتی بسیاری از زندگیها را تحت تأثیر قرار داده است.
به همین خاطر افراد احساس میکنند مانند کاهی با امواج اینترنتی جابهجا میشوند. گویی زوج ها سرپرستی خانواده و نقش ها و سلسله مراتب قدرت در خانواده به شدت تغییر کرده است. در واقع در درجه اول احساس میشود باید زوج ها جایگاه خود را بازتعریف کنند. به نظرم به عنوان یک مشاور و نویسنده، دین میتواند این ثبات و پایه را به ما بدهد.
اگر دین هم نبود جا داشت که عقلای عالم قوانینی را تنظیم و انسانها طبق آن زندگی کنند. داستایوسفکی میگوید «اگر خدا نبود همه چیز مباح بود.» بنابراین افرادی که خدا در زندگی آنها جای ندارند راحت پیمانشکنی، بی وفایی و حق خوری میکنند اما زمانیکه احساس کنند این اعمال ثبت میشود و معادی وجود دارد به راحتی تن به هر کاری نمیدهد. از این رو دین میتواند مسیر خوشبختی را برای ما ترسیم کند.
بخشهای مختلف کتاب شامل چه مواردی است و آیا راه کاری برای سالمسازی روابط همسران و آسیب شناسی از فضای مجازی در کتاب مطرح شده است؟
کتاب از یک مقدمه و دو بخش تشکیل شده است؛ بخش اول که پنج فصل دارد با نام مراقب تلهها باشیم و مباحث پیشگیرانه است. بخش دوم شش فصل دارد که به مباحث درمانگرانه مربوط است. به دلیل اینکه نوع کتاب مهارتی است، راه کار ارائه شده و شامل راه کارهای رفتاری، شناختی، هیجانی عاطفی، تجسمی تصویرسازی ذهنی، اجتماعی، معنوی و مذهبی است.
مخاطب در این کتاب راهکارهای پیشگیری و درمان آسیبهای فضای مجازی بر روابط همسران را در دو بخش کلی 11 فصل دنبال میکند.
مدیر نشر مهرستان درباره این نشر گفت: «خانواده» پایه هر حرکت نشر مهرستان است و رسالت ما در این نشر پاسخ به مهمترین سوالات و نیازهای تربیتی خانواده میباشد.
سید احمد حسینی با اشاره به کتاب «مجازی علیه همسران» خاطرنشان کرد: جای خالی کتابی درباره تأثیر فضای مجازی بر روابط زوجین در بازار نشر کتاب به شدت حس میشد به همین دلیل ما به سراغ این موضوع رفتیم، در این کتاب علاوه بر تحلیل تأثیر مثبت و منفی فضای مجازی به مسائل تابوشکنانهای که زوجین از بیان آنها شرم دارند، پرداخته شده و برای آنها راهکار ارائه شده است، مسائلی مانند خیانت در بستر فضای مجازی، کمالگراییهایی که بعد از مشاهده این فضا بر افراد موثر است و…
نشر مهرستان در موضوع روابط زوجین تاکنون بیش از بیست عنوان کتاب تألیف کرده است که از این نویسنده دو کتاب «عروس کشون» و «مادر شوهرت را بکش» به چاپ رسیده که خوانندگان و فعالین حوزه خانواده از این دو کتاب استقبال خوبی کردهاند.
برای تهیه کتابهای نشر مهرستان میتوانید به نشانی book.mehrestan.ir یا فروشگاههای کتاب سراسر کشور مراجعه کنید.
یک نویسنده و شاعر کودک و نوجوان با بیان اینکه تعداد رماننویسان مذهبی برای نوجوانان کم است، گفت: موضوعات بکر، تازه و جذاب بسیاری درباره اهل بیت (ع) و همچنین قصههای عاشورا وجود دارد که هنوز به آنها پرداخته نشده است.
مجید ملامحمدی نویسنده و شاعر کودک و نوجوان مجید ملامحمدی، متولد ۱۳۴۷ در شهر مقدس قم، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان است که سالها فعالیت در تحریریه نشریه «سلام بچهها» و سردبیری ماهنامه «پوپک» را در کارنامه خود دارد. تاکنون صدها اثر از این نویسنده و شاعر در نشریات گوناگون به چاپ رسیده و بیش از ۲۰۰ جلد کتاب نیز در زمینههای شعر، داستان، رمان و تحقیق دینی و ادبی از او منتشر شده است. رمان «مسیر خارج از نقشه» یکی از آثار ملامحمدی برای نوجوانان و با محوریت پیادهروی اربعین است که در سال ۱۴۰۰ در انتشارات مهرستان اصفهان به چاپ رسید. کتاب «مردی که سگ شد» نیز جدیدترین اثر اوست که به تازگی روانه بازار کتاب شده و به زندگانی شبث بن ربعی میپردازد. حدود نیمی از آثار این نویسنده و شاعر در جشنوارههای گوناگون مورد تقدیر قرار گرفته و تعدادی از آنها نیز به زبانهای روسی، انگلیسی، اردو، ترکی استانبولی، فرانسه، عربی و… ترجمه شده است. بهمناسبت ایام محرم به گفتوگو با این نویسنده آثار عاشورایی در حوزه کودک و نوجوان پرداخته است که متن آنرا در ادامه میخوانید.
ایده نگارش دو اثر «مسیر خارج از نقشه» و «مردی که سگ شد» چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟
عمده مطالعات و فعالیت من بهطور کلی در زمینه موضوعات دینی است. تاریخ اسلام، سیره معصومین(ع) و قصههای قرآنی و اخلاقی نیز موضوعاتی هستند که به شکل خاص به آنها میپردازم و طبیعتاً ایدههای بسیاری در ذهن دارم. در خصوص مباحث تاریخی هم موضوعات و سوژههای بسیاری مدنظرم هستند و بنا دارم تا انشاءالله در فرصت مقتضی به آنها بپردازم و در قالب رمان برای نوجوانان منتشر کنم.
موضوعات بکر، تازه و جذاب بسیاری بهویژه درباره فضائل امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت(ع) و همچنین قصههای عاشورا وجود دارد که هنوز به آنها پرداخته نشده است. ایده این دو کتاب را نیز از میان همان موضوعات ناگفته عاشورایی انتخاب کردم. البته آنها را با زمان حال پیوند دادم و سعی کردم قصه و نثر، بهروز و تکنیکهای نگارشی، جذاب و تازه باشند. در کتاب «مسیر خارج از نقشه» مسیر حال به گذشته پیوند داده میشود و در کتاب «مردی که سگ شد» نیز به روایتی جذاب از دوران امام حسین(ع) پرداختهام.
علت علاقهمندی و تمرکز شما بر نگارش آثار مذهبی چیست؟
من بیش از ۳۰ سال است که عشق به تألیف آثار دینی و درباره اهل بیت(ع) دارم و علاوه بر تحصیل در حوزه علمیه و دانشگاه، عمده مطالعاتم غیر از ادبیات فارسی، در زمینه تاریخ اسلام و سیره معصومین(ع) بوده است. از همینرو، عهدی با خود دارم که همیشه برای نگارش قصهها، حکایتهایی با موضوع سیره معصومین(ع) و فضائل امیرالمؤمنین(ع) و همچنین داستانهایی با موضوعات اخلاقی و مرتبط با سبک زندگی اسلامی و تربیتی دست به قلم ببرم. اخیراً نیز به قالب رمان روی آوردهام و بیشتر به رمانهایی با موضوع مذهبی میپردازم.
تعداد رماننویسان مذهبی برای نوجوانان کم است و این فضا اقتضا میکند که من هم به نوبه خود فعال باشم. کارهای نانوشته بسیاری وجود دارد که باید آنها را بنویسم، البته باید در این زمینه شاگردان خوبی نیز پرورش داد تا ادامهدهنده این مسیر باشند.
در نگارش آثار آیینی، تا چه اندازه میتوان تخیل را آزاد گذاشت؟
ما تأکید داریم که زندگانی معصومین(ع) شامل امامان و پیامبران خدا، چه در زمینه نقل قولها و چه در زمینه تاریخی که از آن بزرگواران نقل میشود، باید طبق آنچه در کتابهای معتبر شیعی گفته شده، در قصههای کودکان و نوجوانان نیز آورده شود. کوچکترین تخیل یا کم و زیادی نباید در این زمینه اتفاق بیفتد. گفتارها، حکایتها و ماجراها باید کاملاً مطابق با نقل معتبر و مستند تاریخ باشند و با زبان و نثر متناسب با کودک و نوجوان بیان شوند.
درباره شخصیتهای تاریخی دیگر اعم از مثبت یا منفی، دست نویسنده برای تخیل، داستانپردازی و خلق صحنههای داستانی باز است، به شرط آنکه مراقب باشد در این زمینهها نیز به گونهای قلم بزند که ایجاد تاریخ نکند و مخاطب را با اصل تاریخ آشنا کند. فضاهای توصیفی، بخشهای خیالانگیز یا صحنههای فرعی نیز میتواند برای غیرمعصومین بهکار رود.
پیشنهاد شما برای جذب مخاطبان کودک و نوجوان به آثار آیینی و مذهبی چیست؟
بهترین راهکار این است که نویسندگان بهدنبال تکنیک جذاب داستانی با نثر و طرح بهروز باشند؛ یعنی قلمشان منطبق با زمان حال باشد و داستانها امروزی نوشته شوند. تاریخ نیز نباید در اینگونه آثار بهطور مستقیم نقل شود. قصه باید عناصر و ابزار خودش را داشته باشد؛ اما جذاب، امروزی و مطابق با ذائقه و سلیقه کودک و نوجوان امروزی نوشته شود تا بتواند اثرگذار باشد.
ماندگارترین بازخوردی که از مخاطبان کتاب «مسیر خارج از نقشه» در ذهن دارید، چه بوده است؟
ماندگارترین بازخوردی که در ذهن دارم، اجرای پویشی به منظور معرفی این کتاب بود که به همت انتشارات مهرستان و مرکز رسانهای شیرازه تدارک دیده شد. این پویش تأثیر خوبی در این داشت که کتاب «مسیر خارج از نقشه» در تیراژ بیشتری به چاپ برسد. تیزرها، پوسترها و متون تبلیغاتی نیز توجه افراد بسیاری را به این کتاب جلب کرد. بهطور خاص نیز شاهد پیامهای متعددی از سوی خوانندگان این کتاب بودم. آنها ابراز میکردند که کتاب «مسیر خارج از نقشه» فارغ از داستان جذابش، اتفاقات و حکایات جالب و ناگفته بسیاری دارد. روایت زندگی شخصیتهای مثبت و منفی که امام حسین(ع) در مسیر حرکت به کربلا با آنها روبرو میشود و خواندن جملهها و نکاتی درباره این افراد که تاکنون برای کودکان و نوجوانان بازگو نشده و یا خیلی کم به آنها پرداخته شده است، از جمله مواردی بود که مخاطبان این کتاب به آنها اشاره داشتند و هنوز که هنوز است، پیامهایی در اینباره به دستم میرسد.
با توجه به اینکه اثر «مردی که سگ شد» به زودی وارد بازار کتاب خواهد شد، پیشبینی شما از استقبال مخاطبان چگونه است؟
کتاب «مردی که سگ شد» هم بهدلیل اسم و محتوای جذاب و هم موضوع تازه و بینظیرش مورد استقبال بسیار مخاطبان نوجوان و حتی مخاطبان بالاتر از سنین نوجوانی قرار خواهد گرفت؛ چراکه به گوشهای از ماجرای کربلا و ترسیم زندگانی یکی از دشمنان امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) به نام شبث بن ربعی میپردازد که در جبهه عمر سعد قرار داشت. در خلال روایت زندگانی او ماجراهای متعددی نیز از زمان پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بیان کردهام که تا زمان امام حسین(ع) هم ادامه دارد. هریک از این ماجراها نیز جذابیت خود را دارند و هنوز برای بچهها در کتابهای گوناگون دینی و ادبی بیان نشده است. مطمئنم این کتاب با اقبال خوبی مواجه خواهد شد و جایگاه خوبی در میان مخاطبان نوجوان و حتی سنین بالاتر از آن در جایگاه یک رمان دینی خواهد داشت.
یادآور میشود، علاقهمندان برای تهیه کتابهای «مسیر خارج از نقشه» و «مردی که سگ شد» میتوانند به سایت انتشارات مهرستان به نشانی www.book.mehrestan.ir مراجعه کنند.
منبع: خبرگزاری ایکنا
تصویرگر کتاب نوجوان «مِهراس و ماجراجویی در قصر» گفت: نقطه سخت کار اینجا بود که یک کتاب با ساختار غربی ولی با محتوای ایرانیاسلامی قرار بود تولید شود و من از این فضا دور بودم؛ ولی تجربه جذاب، جدید و بسیار آموزندهای بود.
مهدی بیگدلی درباره تجربه خود از تصویرگری یک اثر با موضوع دینی گفت: «مهراس و ماجراجویی در قصر» تجربه خیلی جدیدی بود. کمیک برای من بیشتر یادآور کارهای شرکتهایی مثل مارول و دی سی و حتی مانگاهای ژاپنی است و این اولینبار بود که با یک کمیک با محوریت موضوعات دینی مواجه میشدم. به عنوان یک هنرمند از آنجایی که فضای فکری خاصی را باید دنبال میکردم، در ابتدا برایم کمی سخت بود که بتوانم هم کمیکبودن کار را حفظ کنم و هم اصالت دینی و ملیاش را. مهمترین چالش کار برای من ایرانیزهکردن شخصیتها بود.
بیگدلی درباره تکنیک استفادهشده در تصویرگری این کتاب برای هماهنگی بین تصویر و فضای داستان، بیان کرد: حقیقتاً متوجه شدم بهترین کار این است که زیاد برنامهریزی نکنم. گذاشتم خودش اتفاق بیفتد. هنر یک اتفاق درونی است. ما ذهن توانمندی داریم و خیلی راحت میتوانیم مفاهیم و تصاویر مختلف را باهم ادغام کنیم و هماهنگی و نظم درست ایجاد کنیم. درواقع نقطه سخت کار اینجا بود که یک کتاب با ساختار غربی ولی با محتوای ایرانیاسلامی قرار بود تولید شود و من از این فضا دور بودم؛ ولی تجربه جذاب و جدیدی بود و الان میتوانم بگویم این کار علاوه بر روند لذتبخشی که به عنوان یک اثر هنری داشت، برای من تجربه کاری بسیار آموزندهای هم بود.
یکی از اصلیترین عوامل در تولید کمیکاستریپ، همکاری و هماهنگی بین تصویرگر و نویسنده است. این تصویرگر درباره نوع تعامل و همکاری خود با بنفشه رسولیان، نویسنده کتاب، عنوان کرد: علیرغم تجربه بسیار بالای دوستان در زمینه تولید کتاب کودک و نوجوان، این اولین تجربه انتشارات مهرستان و نویسنده کتاب در حوزه کمیک بود و طبیعتاً ناهماهنگیهایی وجود داشت؛ ولی با صبر و اخلاق حرفهای که از عزیزان همکارم شاهد بودم، توانستیم یکسری تغییرات و البته حذفیاتی داشته باشیم تا بتوانیم به روند تولید کار کمک کنیم. از عوامل تولید و انتشار کتاب از نویسنده تا اعضای انتشارات مهرستان تشکر میکنم که به من اعتماد کردند و فضا را برایم باز گذاشتند تا بتوانم آزادانه کار را جلو ببرم.
تصویرگر کتاب «مهراس و ماجراجویی در قصر» درباره وضعیت حال و آینده کمیکاستریپهای ایرانی نیز گفت: این مسئله، یک موضوع خیلی تازه است و متأسفانه هنوز موانعی وجود دارد. ما باید یاد بگیریم از ظرفیت سبکهای هنری کشورهای دیگر برای انتقال مفاهیم مختلف استفاده کنیم. نباید موضعی در برابر آن داشته باشیم. کمیک و مانگا برای نسل امروز قالبی بهشدت جذاب است و چه بهتر که بتوانیم ارتباطمان را به وسیله این ابزارها با مخاطبان کودک و نوجوان قویتر کنیم.
او در تکمیل صحبت خود بیان کرد: باید خیلی بیشتر از اینها به این موضوع بها داده شود: نه صرفاً به کمیک، بلکه به رشته تصویرگری. ما از نظر فرهنگی نیاز داریم خوراک ذهنی نسلهای آینده را طوری به آنها دهیم که برایشان جذاب باشد. من به عنوان تصویرگر، موجی از هنرمندان بسیار توانمند را میبینم که به حمایت و فرصت نیاز دارند؛ ولی این اتفاق نیفتاده است و هنوز خیلی جا برای پیشرفت وجود دارد. تقریباً میتوانم بگویم روی نقطه شروع ایستادهایم.
نویسنده کتاب «فرمانده گندمخوار» با بیان اینکه مهمترین آفت آثار آیینی، ذکر اکاذیب و موارد غیرمستند است، گفت: متأسفانه این آثار چنانکه باید جایگاه خود را در میان مخاطب امروزی باز نکرده که یکی از دلایل آن به افزایش سفارشینویسی برمیگردد.
سیدسعید هاشمی، متولد ۱۳۵۳ در شهر مقدس قم، کارشناس ارشد ادبیات فارسی و سردبیر مجله «سلام بچهها» است. از این نویسنده تاکنون حدود ۷۰ عنوان اثر از قبیل شعر، داستان، رمان و طنز کودک و نوجوان در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدرسه، سوره مهر، چرخ فلک، مهرستان و… چاپ و منتشر شده است. کتاب «فرمانده گندمخوار» یکی از آثار هاشمی درباره واقعه عاشورا و وقایع پیش و پس از آن است که از زبان شخیت اصلی آن، عمر بن سعد روایت میشود. این کتاب در سال ۱۴۰۰ در انتشارات مهرستان اصفهان به چاپ رسید و توانست مخاطبان نوجوان را با خود همراه کند. بهمناسبت ایام محرم، گفتوگویی درباره اثر عاشورایی این نویسنده کودک و نوجوان انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایده نگارش کتاب «فرمانده گندمخوار» چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟
من بسیار علاقهمند بودم که رمانی برای امام حسین(ع) بنویسم؛ اما کار سختی بود و مطالعه فراوانی لازم داشت. چیزی که در این مسیر به من انگیزه داد، خواندن این روایت بود که بعد از شهادت امام حسین(ع)، ابن زیاد دستور داد عدهای پیشگام شوند و بر بدن شهدا اسب بتازانند. ۱۰ نفر پیشگام انجام این کار شدند و بعداً مشخص شد که هیچیک انسانهای خوشنامی نبودند. این روایت، ذهن من را قلقلک داد و در ایام کرونا بهدلیل فراغتی که پیدا کردم، توانستم مطالعاتی در این خصوص داشته باشم و رمانی برای امام حسین(ع) بنویسم. از آنجا که نمیخواستم اثرم تکراری باشد، آن را از زبان عمر سعد نوشتم. «فرمانده گندمخوار» از جمله آثاری بود که زحمت بسیاری برای آن کشیدم و امیدوارم به خانه همه نوجوانان کشور راه یابد.
علت پرداختن به شخصیت منفی واقعه عاشورا یعنی عمر بن سعد در این کتاب چیست؟
همیشه شخصیت اول، داستان را بهگونهای راحتتر پیش میبرد. من نمیتوانستم شخصیت امام حسین(ع) را به علت معصوم بودن، شخصیت اول در نظر بگیرم؛ زیرا ممکن بود از جانب ایشان حرفهایی به میان آورده شود که با واقعیت تطابق نداشته باشد. سعی کردم به دنبال شخصیتی در داستان باشم که اگر از جانب او حرفی هم زده شد، مورد ایراد نباشد. کسی که در میان مخالفان امام حسین(ع) نقش پررنگی داشت و میشد راجع به او کار کرد، عمر سعد بود. روایتها و زندگینامههای بسیاری نیز درباره این شخصیت نوشته شده است و من راحتتر میتوانستم او را اول شخص داستانم در نظر بگیرم.
نویسندگی و نوشتن درباره موضوعات آیینی و مذهبی چه قواعد و الزاماتی دارد؟
یکی از مهمترین قواعدش این است که نویسنده باید مطابق با تاریخ بنویسد. نمیتوان تاریخ را تغییر داد، به این معنا که نویسنده آثار آیینی و مذهبی ضمن نگارش رمان، تاریخنگاری نیز میکند. اگر قلم دچار لغزش تاریخی شود، ممکن است تبعات منفی بسیاری داشته باشد.
نکته دوم آن است که نویسنده بتواند شخصیتها را بهگونهای پردازش کند که مخاطب با آنها همذاتپنداری داشته باشد. اگر شخصیت نتواند جایی در دل خواننده بیابد، به این معناست که نویسنده در نگارش رمانش موفق نبوده است.
من پس از چاپ کتاب «فرمانده گندمخوار» به نهادها و مراکز متعددی برای صحبت درباره آن دعوت شدم و نقدهای سنگینی نیز به این اثر وارد شد؛ اما از آنجا که این کتاب را بر اساس منابع موثقی نوشته بودم، توانستم به همه نقدها پاسخ دهم. انتشارات مهرستان نیز برای شناخته شدن این کتاب تلاش بسیاری انجام داد.
به نظر شما، چه محدودیتها یا آفتهایی میتواند دامنگیر آثار آیینی شود؟
مهمترین آفت اینگونه آثار، ذکر اکاذیب و موارد غیرمستند است. برخی به راحتی این کار را انجام میدهند؛ اما باید از آن پرهیز کرد. توجه نکردن به منابع دینی و رجوع به منابع ناموثق از ضعفهای نویسندگی در این عرصه است. برای مثال ما نمیتوانیم در خصوص واقعه عاشورا به کتاب «روضةالشهدا» اثر ملاحسین واعظ کاشفی سبزواری اکتفا کنیم؛ زیرا کتاب او بر اساس شنیدهها و شفاهیات بوده است و منبع مستندی نیست. از طرفی نویسنده میتواند به کتب شیخ مفید، شیخ طوسی و شهيد مطهری در اینباره رجوع کند.
مورد بعدی آن است که نویسنده نتواند رمان را با دیدگاه امروزی بنویسد و در قرون گذشته متوقف شده باشد. مانند بسیاری از سریالهایی که لحن، بیان و دیالوگ بازیگرها مربوط به قرن هفتم یا هشتم و یا قبل از آن است. مخاطب امروز باید بتواند با آثار آیینی و مذهبی که ریشه تاریخی دارند، ارتباط برقرار کند.
ارزیابی شما از جایگاه آثار آیینی و مذهبی در میان مخاطب امروز و بهویژه قشر کودک و نوجوان چیست؟
گمان میکنم در این زمینه پیشرفت زیادی نداشتهایم. متأسفانه یکی از دلایل آن، افزایش سفارشینویسی است. در سفارشینویسی نیز همیشه شتابزدگی وجود دارد. علت دوم نیز ورود افرادی است که با عمق کار و مسائل تاریخی و مذهبی زیاد آشنا نیستند. این موارد موجب شده است که رمانها و داستانهای تاریخی ما دچار سطحینگری شود.
یک نویسنده کودک و نوجوان گفت: اگر میخواهید برای نوجوان بنویسید، باید دستکم با یک نوجوان زندگی کرده باشید. علایقش را بدانید. فکرش را بخوانید و بدانید چه مدل لباس پوشیدن را دوست دارد، فکرش درباره پدر و مادرش چیست، به جامعه چه نگاهی دارد. مشکل امروز ادبیات کودک و نوجوان این است که محتوای بهروز در کتابها ندارد.
بنفشه رسولیان از آن دسته نویسندگان عرصه کودک و نوجوان است که در کنار شعر، آثار داستانی نیز دارد. نوشتن برای کودکان بزرگترین دغدغه این هنرمند اصفهانی است که سالهاست در کسوت معلمی نیز در حال فعالیت است. او را پیشتر با کتاب «سفری که پرماجرا شد» میشناختیم. «مهراس و ماجراجویی در قصر» آخرین کتابی است که به قلم این نویسنده وارد بازار کتاب شده است.
به گفته رسولیان، تاکنون نزدیک به ۴۰۰ جلد کتاب از او منتشر شده است. رسولیان که تحصیلکرده رشته ادبیات کودک و نوجوان است، از سال ۱۳۷۳ بهصورت حرفهای پا به عرصه شعر و داستان کودک و نوجوان گذاشته و در سال ۱۳۸۹ نیز برنده جایزه پروین اعتصامی شده است. این گفتگو فرصتی است تا با این نویسنده و آثار و تجربههایش بیشتر آشنا شویم.
-از فضای شعر کاملاً خارج شدهاید؟
زمانی جایزه پروین را هم دریافت کردهام؛ اما وقتی وارد فضای داستان و رمان شدم، حس کردم میتوانم طنز بنویسم و بازخوردهای خیلی خوبی هم بگیرم و این مرا بیشتر در فضای داستان نگه داشت. معلمی از کابل برایم ایمیل زده بود که کتاب «قصههای نیما» را بچههای کلاسم میخوانند و لذت میبرند. در تورنتو یک مجموعه آموزشی کتاب «کلاغ باغ گردو» را که چندین سال پیش شعرش را منتشر کرده بودم، از ایران بردند و به زبان انگلیسی ترجمه کردند و با تصویرگری زیبایی که انجام دادند، به چاپ رساندند. حتی فایل کتاب را به من هدیه دادند تا بتوانم خودم هم چاپ کنم.
در حال حاضر با قسمت پردیس مهرستان کاری را با موضوع لالاییهای مذهبی شروع کردهام. لالایی را یک کودک خوانده و با موسیقی همراه است. مهرستان در حال تهیه انیمیشن در این باره است. چند تای آن ساخته شده و هشت تای آن هم نیاز به سناریوی تصویری دارد. بخش انیمیشن مهرستان آنها را تولید میکند. مجموعهای ۲۰ قسمتی از آدابورسوم هم داریم که قول انجام آنها را به نشر مهرستان دادهام.
– ایدههای طنزتان از کجا میآیند؟ اینها را از شخصیتهای اطرافتان میگیرید؟
بله، ۱۰۰ درصد. ما طنز موقعیتی و طنز کلامی داریم. باید در موقعیت قرار گرفته باشیم تا لمسشان کنیم. سعی میکنم این ایدهها را از افکار و رفتار دانشآموزانم بگیرم.
– چگونه؟
در ضمنِ فعالیتهای مدرسه این ایدهپردازی شکل میگیرد. مثلاً به بچهها تصویرهای عجیبغریب میدهم و میگویم دربارهاش انشا بنویسید. مدتی پیش این کار را کردم و نتایجش شگفتزدهام کرد. مثلاً درباره تصویر لامپی که زده بود بیرون، دانشآموزی نوشته بود: «این چون حق بقیه را میخورده، ترکیده و زده بیرون.» این خوردن برق، طنز کلامی است و من به آن نرسیده بودم؛ اما دانشآموز من رسیده است. وقتی به بچهها مواد اولیه را میدهی، چیزی را به تو پس میدهند که تعجب میکنی و برایم دغدغه میشود که چطور میشود اینها را کشف کرد. وقتی من در دنیای بچهها قرار دارم، با انواع شخصیتها مواجه هستم. چون هرکدام از آنها از یک خانواده متفاوت با دیگری آمدهاند. هرکدام یک فرهنگ و یک زاویهدید به زندگی دارند، هرکدام از یک طبقه اجتماعی هستند. عکسالعملها و خروجی رفتار آنها متفاوت است و همهشان برای من دوستداشتنی و قابلتوجهاند.
-چه زمانی احساس میکنید کتابتان به نتیجه مطلوب و مدنظرتان رسیده است؟
مثلاً وقتی کتاب به موقعیت پویش میرسد. وقتی «سفری که پرماجرا شد» توسط ناشر در پویش ملی مطرح و تبلیغات آن از شبکه پویا و نهال پخش شد، فکر میکنم آن اتفاق خوب رقم خورد. جوایز ارزندهای برای برندگان مسابقه در نظر گرفتند. همینطور پویشی از طرف اداره آموزشوپرورش گذاشتند و سه هزار نفر در آن شرکت کردند. آن هم خیلی ارزشمند بود. البته موافق نیستم بچهها به سؤالات تستی پاسخ بدهند که در متن کتاب اشاره شده است.
-چه کارهای دیگری در دست تولید دارید؟
قرارداد دو رمان با انتشارات «کمیکا» در تهران دارم. از الان به بچهها مژده میدهم که با خواندن این کتاب بسیار خواهند خندید. ماجرای مرد دستفروشی است که به همراه الاغ و وسایلش از این قلعه به آن قلعه میرود. اولین جلد آن «قلعه هزارپخمه» است که فضایی دارد با قوانین و آدمهای عجیبغریب. قانون میتراشند و کارهای عجیبغریب میکنند. پادشاهی دارند که قانونهای مندرآوردی دارد. پیام این کتاب تفکر انتقادی است. مخاطب آن از ۹ تا ۹۹ سال است. مرضیه قائدی تصویرگری آن را به عهده دارد.
رمان دیگری به نام «ماجراهای میومان» دارم که کاراکتر اصلیاش یک گربه است. میومان مأمور اداره حفاظت و نگهبانی است. او از شهر خودش به دنیای آدمها میآید و میخواهد برای نجات گربههایی که دست جادوگرها میافتند، گروه ارتش تشکیل دهد. ایده آن از آنجا گرفته شد که گربههایی را با نقص عضو میدیدم که افرادی آزارشان میدهند.
تمام تلاشم این است که این کار را جوری بنویسم که مخاطبان جهانی داشته باشد و بتوان آن را به زبانهای دیگر ترجمه کرد یا تبدیل به انیمیشن شود. برای نوشتن این کتاب هم از منابع لازم استفاده کردهام.
برای جهانی شدن کتابهایم تلاش میکنم
-در مدرسه با دانشآموزانتان چه فعالیتهایی انجام میدهید؟
من معلم فارسی هستم و دستور زبان را فارسی را جوری با بچهها کار میکنم که دوره پنجم و ششم ما با دبیرستان دوره اول برابری میکنند. دوست دارم مطالبی که میگویم، راستیآزمایی شود. مادری که مدرک لیسانس ادبیات داشت، میگفت من این مطالب را که شما به بچههای ما یاد میدهید، در دانشگاه هم یاد نگرفتهام!
در کلاس، فعالیتی داریم تحت عنوان دیدن انیمیشنهای بهروز و صحبت کردن دربارهشان. بچهها نظرهایی میدهند که من اصلاً به آنها نرسیدهام. همین کمک میکند به بارش مغزی من و هم کمک میکند به خوب دیدن، خوب شنیدن و ابراز وجود بچهها. من این کار را به معلمها توصیه میکنم. البته تأکید میکنم قبل از هر چیز خودشان یک مرتبه انیمیشن را ببینند و نمونه مناسب انتخاب کنند.
همچنین شعرهای پروین اعتصامی، ابیات منتخب شاهنامه، گلستان سعدی، چند تا از داستانهای «طوطینامه» و نیز تعدادی از داستانهای «هزار و یک شب» را انتخاب و ویرایش میکنم. بچهها میخوانند و سوالهای درک مطلب را جواب میدهند. همینطور، تصویری از آن داستان را بر اساس ذهنیت خودشان رسم میکنند. سال گذشته فعالیتی داشتیم تحت عنوان «مهمانی در خانه سعدی». به بچهها گفتم میخواهیم برویم خانه سعدی. فکر میکنید با چه چیزی مواجه میشویم؟ چیزهای عجیبغریبی گفتند. یکی از بچهها گفت ما هرچه میرویم، خانه نیست؛ چون همهاش مسافرت است. یکی دیگر گفت سعدی زنی دارد که دائم غر میزند! دانشآموزانم که به دبیرستان رفتهاند، میگویند داستانی را که درباره سعدی گفتید، هیچ وقت فراموش نمیکنیم.
این مدل کار را که در آن مطالب آموزشی با قصه همراه میشود، از ۵۰ سال قبل در کشورهای پیشرفته انجام میدادند. متأسفانه کتابهای درسی ما با رشد فکری بچهها ارتقا نیافته است. بچهها از لحاظ تفکر انتقادی و انتزاعی رشد کردهاند؛ اما کتابهای درسیمان نسبت به رشد بچهها عقباند. به نظر من کتابهای درسی باید سالانه بازنگری شوند و تغییرات روی آنها اتفاق بیفتد. چون این اتفاق نیفتاده، من از منابع آموزشی خودم استفاده میکنم.
کار دیگری که داریم انجام میدهیم، نشست کتابخوان است. در ماه، یک هفته را اختصاص میدهیم به بچهها تا کتابهایی را که خواندهاند در پنج دقیقه معرفی کنند. این معرفی شامل تحقیق درباره نویسنده و محتوای کتاب است. همینطور نمایشگاهی از لوازم کمکآموزشی درس فارسی که خود بچهها میسازند، برگزار میکنیم. دستور زبان فارسی برای من خیلی مهم است و تشخیص صفت، اسم و انواع فعلها برایم خیلی اهمیت دارد. مثلاً بچهها جعبهای درست کرده بودند که وقتی دست توی آن میکنی و کارت را بیرون میکشی، در ۱۰ ثانیه باید بگویی این کلمه از کدام نوع کلمات است. بعد آن کارت را میاندازی در صندوق مناسب خودش. پازلی درست کرده بودند که مربوط به دستور زبان بود. این نمونهها حتی قابلیت این را دارد که یک شرکت ساخت اسباببازی از آن ایده بگیرد.
کار دیگر این است که بچهها را تشویق میکنیم که ضربالمثلها را بهصورت موضوعی دنبال کنند. مثلاً ضربالمثلهایی که درباره آب است یا مثلاً کلمه آش یا اسم خوراکی دارد. اینطوری بچهها محدود به آزمون و نمره نمیشوند و تواناییهایشان را بروز میدهند.
متأسفانه در حال حاضر آمار گریز نوجوانها از مدرسه زیاد شده است. یکی از دلایل آن را پیشرفت نکردن محتوای کتابهای آموزشی با رشد تفکر نوجوان امروز میدانم. این محتواها با رشد تفکرات انتزاعی و انتقادی آنها جلو نمیرود و حالت تحمیلی به خود گرفته است. همینطور تشکیل گروههای همسالان به موضوع گریز، دامن میزنند و نیز وجود معلمان ناکارآمد. سال ۱۳۸۴ طرحی را به آموزشوپرورش دادم به نام «داستانپژوهی در ۱۲ گام» برای کلاس درس. طرح من را تأیید کردند و تشکر از طرحم کردند؛ ولی دعوتی برای پیگیری طرحم صورت نگرفت. چند وقت بعد، همان طرح را در کتاب تفکر و پژوهش دیدم.
-کجای کار نویسندگی برایتان سخت است؟
جایی که موضوعاتی را که دوست نداشتم سفارش میدادند. چند سال پیش، یکی از ناشران با طرز تفکر خاصی به من پیشنهاد کاری را با حقالزحمه بالایی داد. من آن کار را قبول نکردم. این «نه» گفتنها خیلی سخت است و ممکن است بعدازآن اتفاقاتی پیش بیاید که چندان جالب نیست. اما من در جای خودش نه میگویم و بعدازآن «بله» های قشنگی به بار مینشیند. مثلاً یک بار قرارداد یکی از کارهایم را که ناشر برای چاپ آن خیلی تعلل کرده بود، فسخ کردم. با دلخوری کار را پس دادند و حتی یک ریال بابت تأخیر ندادند. البته من هم در پی گرفتن خسارت نبودم. کار را تحویل گرفتم و به ناشر دیگری سپردم و خوشبختانه مسیر خوبی برای آن فراهم شد. چند روز پیش همان مدیر نشر را دیدم. با گلایه سراغ کتابم را گرفت که از ما گرفتی و بردی، به کجا رسید؟ گفتم الحمدالله با بهترین شکل در حال آمادهسازی برای چاپ است. نههایی که میگویم، همیشه به نفعم بوده است.
– برای نوجوانهایی که کتابخوان نیستند چه باید کرد؟ مربیها و والدین چه کاری میتوانند انجام دهند؟
آنهایی که کتابخوان نیستند دو دستهاند: یا واقعاً الگوی کتابخوانی ندارند، یا محتوای لازم را ندارند. وقتی کاری را رد میکنی، باید جایگزین داشته باشی؛ یک چیزی که بچه دوست داشته باشد. ما در کتاب نوجوان تألیفی، کتابهای جذاب زیادی نداریم. بیشترشان ترجمه هستند و مخصوصاً در ژانر وحشت نوشته شدهاند. اتفاقاً دراینباره من خیلی فکر کردم و با نشر مهرستان هم صحبت کردم که وارد این حوزه هم بشویم و این کار را هم انجام دهیم. چرا بچههای ما باید تجربیات و مطالعات یک نویسنده خارجی را دریافت کنند؟ نوجوانهای ما جایگزین مناسب برای چیزهایی که ما حذف میکنیم، ندارند.
– به نظرتان چه کار باید کرد؟
بچهها تغییر کردهاند؛ اما قلم من نویسنده، من فیلمنامهنویس، من انیمیشنساز، هنوز تغییر نکرده است. برای همین است که بچهها به سمت کتابهای تألیفی و انیمیشنهای ساخت داخل نمیروند. به جای آن میروند سراغ سریالهای سریدوزی شبکه خانگی. اگر در یک خانه فقط نان خشک باشد، بچهها همان را میخورند؛ اما اگر یک مادر خلاقیت به خرج دهد و خوراک بهتری را تهیه کند، اوضاع فرق میکند.
با توجه به انفجار ناگهانی در رشد رسانهها و وجود بازیها و انیمیشنهای مختلف، مخاطب نوجوان تحولات زیادی را تجربه کرده است. زمانی بود که نوجوانان فقط دسترسی به کارتونهای تلویزیون داشتند، کتابقصه کم بود یا ژانر خاصی تولید میشد. اما الان با توجه به آثار تولیدشده، مخاطبها با ژانرهای مختلفی آشنا شدهاند و سبکهای مختلف میخوانند. انیمیشن زیاد میبینند و بازیهای مختلفی انجام میدهند و این باعث شده است که خیلی زودتر به هوشهای دهگانه برسند. خصوصاً در بخش هوش انتزاعی، رشد سریعی اتفاق افتاده است. البته این باید هدایت و کنترل شود. هم نویسنده و هم والدین باید مراقب باشند که چه خوراکی در اختیار نوجوان قرار میدهند.
– نویسندههایی که دوست دارند برای مخاطب نوجوان بنویسند، عموماً چه مشکلاتی در متونشان دارند؟
نشناختن مخاطب. مولانا میگوید: «گر سروکار تو با کودک فتاد / پس زبان کودکی باید گشاد». چرا این حرف را زده است؟ چون اگر میخواهید برای نوجوان بنویسید، باید دستکم با یک نوجوان زندگی کرده باشید. علایقش را بدانید. فکرش را بخوانید و بدانید چه مدل لباس پوشیدن را دوست دارد، فکرش درباره پدر و مادرش چیست، به جامعه چه نگاهی دارد. من رمانی را شروع کردم به نام «آسانسوری به کتابخانه آکاشیک». در این رمان، نوجوان دارد میگوید من از کلاس اضافی متنفرم. مرا بهزور دارند کلاس میفرستند. این حرف دل نوجوان است. اما شنیده نمیشود. متأسفانه ما دوست داریم نوجوان روی قالبهایی که خودمان میگوییم، قرار بگیرد و حرکت کند و متأسفانه همان را در داستانمان مینویسیم. نوجوان که با آن مواجه میشود، میگوید: من این نیستم! و کتاب را کنار میگذارد. وقتی میخواهیم برای نوجوان بنویسیم، باید قبلاً تجربه کنار نوجوان بودن را داشته باشیم؛ آن هم نه نوجوانی که چهارچوب دارد. الان بچهها خیلی چیزها را در گروه همسالان تجربه میکنند! از دود تا روانگردانها.
البته مسئله مورد نظر من، فقط آسیبهای اجتماعی نیست. فرهنگ کلامی بچهها نیز تغییر کرده است. هرساله کلمات و عبارات زیادی به فرهنگ واژگانشان اضافه میشود که تا حالا نشنیده بودیم. باید اینها را در نوشتن لحاظ کرد. در نوشتن کتاب «یک مدرسه خفن» اعتراضی را از طرف یکی از اولیا داشتم که چرا کلمه خفن استفاده شده است. به آنها توضیح دادم که خفن ریشه اصیل فارسی دارد و به دلیل زایش و پویش زبان فارسی تغییر شکل پیدا کرده و بچههای این نسل از آن استفاده میکنند. اتفاقاً این کتاب بیش از بقیه کتابهایم در آن چهار جلد به فروش رفت. آن هم به خاطر اسمی که برای عنوانش انتخاب شده بود. درست است که من اسم خفن را آوردم، اما در داخل کتاب، محتوایی را به مخاطب میدهم که مورد نیاز او و باارزش است. در حقیقت این نام، یک آشتی و آشنایی با مخاطب است که به او بگویم من هم مثل خودت هستم. ضمن اینکه هیچ حرف بدی در داخل کتاب نیست. کتاب، طنز است؛ اما طنز پاک. سعی میکنم چیزی بگویم که مخاطب خوشش بیاید و با من همراه شود اما حرف بد هم نزند.
-چه مشکلی را در ادبیات کودک و نوجوان شهر اصفهان میبینید؟
موضوع مافیا در این خصوص کمی آزار دهنده است. تابستان سال ۱۴۰۰ کتاب بنده بهعنوان کتاب سال معلم در کشور برگزیده شد. از وزارتخانه تهران با من تماس گرفتند و بابت این انتخاب تبریک گفتند. خودشان هم با اداره آموزشوپرورش اصفهان تماس گرفته بودند و تذکر داده بودند که چطور شما از این موفقیت خبری ندارید. پسازآن هم دوباره به من زنگ زدند و گفتند در ادارهکل اصفهان اصلاً شما را نمیشناسند.
متأسفانه باند و باندبازی در همه جا هست و فکر میکنم در این رابطه هم کم نیستند. حداقل بهعنوان یک پیشکسوت در زمینه نویسندگی جا دارد که امثال بنده را در همایشها و جشنوارههای ادبی دعوت کنند که هم متخصص در این زمینه هستیم و هم متعلق به این شهر. اما دریغ از یک تماس. اگر از بنده هم دعوت کنند، شاید اصلاً این برنامهها را هم نروم! اما این دوستان، فقط آشنا و رفقای خودشان را دعوت میکنند. من منکر تخصص و تجربه خوب مدعوان نیستم. اما این سؤال را دارم که آیا در جشنوارههایی که در شهرهای دیگر برگزار میشود، از اصفهانیها دعوت میکنند؟ یا این موضوع یکطرفه است؟!
مسئولان اگر بخواهند مثلاً درباره خشکی زایندهرود حرف بزنند، آیا میروند سراغ یک نویسنده در شهر دیگر یا اینکه این کار را از امثال من میخواهند که هم نویسندهای در این شهر هستیم و هم با این مشکلات مأنوستریم؟ اینکه ما نویسنده هستیم و در این شهر فعالیت میکنیم و در دسترس هستیم، به معنای دستپایین بودن که نیست! کتابهای بنده به لحاظ تعداد و چه به لحاظ جوایز اختصاصیافته، در حد خوبی هستند. همینطور تخصص من در زمینه تحصیلیام ادبیات بوده است. سنوات زیادی هم در این حرفه گذراندهام. ادامه این روند متأسفانه نتیجهای جز لطمه خوردن ادبیات کودک ندارد.
سالها خودم را از گروهها، انجمنها و از حاشیه کارها، دور نگه داشتم تا بتوانم حجم زیاد مخاطبهایم را جواب دهم و الحمدالله کار زیاد هم ارائه دادهام. اما گوشه دلم زخمی است که چرا درحالیکه امثال من در این شهر هستند و امکان حضور دارند، از جای دیگر نویسنده دعوت میکنید؟ امیدوارم شرایط بهگونهای شود که از نیروهای متخصص در زمینه برنامههای ادبی استان استفاده شود و شاهد رشد کیفی برنامهها باشیم.