«آواز پر طرقه» در ستایش وطن است
در ادبیات معاصر ایران، آثار تاریخی و حماسی، همواره نقش مهمی در حفظ و انتقال حافظه جمعی و هویت فرهنگی داشتهاند. این آثار، با به تصویر کشیدن وقایع گذشته، نه تنها داستانهای تاریخی را زنده نگه میدارند، بلکه به مخاطب امکان میدهند تا پیچیدگیهای سیاسی، اجتماعی و انسانی دورانهای مختلف را بهتر درک کند.
در ادبیات معاصر ایران، آثار تاریخی و حماسی، همواره نقش مهمی در حفظ و انتقال حافظه جمعی و هویت فرهنگی داشتهاند. این آثار، با به تصویر کشیدن وقایع گذشته، نه تنها داستانهای تاریخی را زنده نگه میدارند، بلکه به مخاطب امکان میدهند تا پیچیدگیهای سیاسی، اجتماعی و انسانی دورانهای مختلف را بهتر درک کند.
در میان این آثار، رمانهایی که با تکیه بر روایتهای عاشقانه و حماسی همراه میشوند، میتوانند پیوندی عمیق میان مخاطب و تاریخ ایجاد کنند و حس همذاتپنداری را به شکلی ملموستر منتقل کنند.
«آواز پر طرقه» نیز یکی از این رمانهاست که با تکیه با ماجرایی عاشقانه و حماسی تاریخ پیش از مشروطه را به تصویر کشیده است. رمانی که در قالب 216 صفحه در سال 1404 توسط نشر مهرستان به چاپ رسیده است. برای بررسی این اثر «اصفهانزیبا» گفتوگویی با نازنین جاویدسخن نویسنده آن انجام داده است که در ادامه میآید.
ابتدا بفرمایید انگیزه اصلی شما برای نوشتن این رمان تاریخی و عاشقانه چه بود؟
همه چیز از «الله مزاره» شروع شد. وقتی این مرثیه را شنیدم، تصمیم گرفتم تا داستان آن را بفهمم. مدتی پیرامون آن پژوهش کردم و اطلاعاتی راجع به زمان، مکان و روایتهای مربوط به این موسیقی مقامی و شعر آن به دست آوردم.
در آن زمان هرچه بیشتر در حوالی این موسیقی و فرهنگی که از آن زاده شده بود، میخواندم و میشنیدم، بیشتر شیفته میشدم. الله مزاره من را با خودش برده بود به شمال خراسان، به فرهنگ مردمانی که از درد، هنر میساختند. من ناخواسته وارد عالمی شده بودم که از هر طرف میرفتم، با هنر، معرفت، شجاعت و رشادت، میهن پرستی … و در یک کلام فرهنگ و هنر ایرانی در خطه خراسان روبهرو بودم. شش ماه این پژوهشها با عشق و رغبت تمام ادامه داشت.
بعد از گذشت این زمان، دست من از اطلاعات گوناگون راجع به این مردمان یعنی کرمانجها و این خطه یعنی شمال خراسان، و هنر و فرهنگ و تاریخ و جغرافیاشان، آنقدری پر بود که بتوانم تصمیم به نوشتن این اثر بگیرم.
بعد از آن طرح کار را به شکل ابتدایی نوشتم و طی پژوهشی همزمان، به مدت چهار سال، به نوشتن این رمان مشغول شدم.
چرا به دوره پیش از مشروطه و موضوعات سخت آن علاقهمند شدید؟
حقیقت امر این است موضوعی که انتخاب کرده بودم در آن مقطع تاریخی اتفاق افتاده بود. اما بر هر پژوهنده تاریخ مبرهن است که سررشتههای تاریخ معاصر ایران و حتی قبل و قبلتر از مشروطه، به تاریخ مشروطه برمیگردد و مشخصاً بیشتر رمانهای تاریخی که مربوط به ایران است، یک سرش به مشروطه میرسد.
چطور کار تحقیق و جمعآوری اطلاعات تاریخی و فرهنگی برای نوشتن این رمان را انجام دادید؟ آیا از منابع خاص یا اسناد بومی استفاده کردید؟
از دو روش؛ یکی با خواندن کتابها و مقالات تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، بومی و هنری، اجتماعی، سفرنامه، داستان و شعر، موسیقی نواحی و هر آنچه که مرتبط با منطقه و تاریخ مد نظربود و دیگری از طریق مصاحبه با نویسندگان و محققان و آگاهان و هنرمندان و زبانشناسان و حتی بومیان آن خطه.
شما این اثر را طی چند سال نوشته و گردآوری کردید؟ آیا در این سالها در محضر استادی شاگردی کردید؟ سبک تدریس ایشان چقدر در نگارش این اثر به شما کمک کرد؟
من این رمان را در مدت چهار سال نوشتم و در این مدت در محضر اساتید زیادی تلمذ کردم. اساتیدی که هرکدام به نوبه خود در پرورش قلم من نقش به سزایی داشتند.
اساتیدی از جمله حمیدرضا منایی بزرگوار که نویسندگی و اصول صحیح داستاننویسی را به من آموختند.
زبان محلی کردی یکی از ویژگیهای برجسته کتاب شماست. چقدر برای انتقال صحیح این زبان و اصطلاحات آن تلاش کردید و چرا ترجیح دادید پاورقی یا توضیح برای این اصطلاحات نگذارید؟
من در این رمان تنها از اشعار سهخشتی کردی کرمانجی استفاده کردم. این اشعار را که تعداد زیادی هم ندارند، در کنار موسیقی و آیینها و افسانهها و… شمال خراسان برای ساخت بستری که بازتابی از این فرهنگ باشد، در عرض رمان قرار دادهام. البته همه شعرها با ترجمه فارسی و در پاورقی است.
این شعرها را با دقت زیادی از منابع موجود در کتب مربوطه استخراج کردم و بارها با مترجمین از مناطق مختلف بررسی کردم. البته تعداد محدودی از واژگان کردی کرمانجی جهت بازتاب حس بومی در رمان استفاده کردم؛ مثل اجزای لباس محلی یا مراتب و جایگاه اشخاص.
ترجیح دادم این واژگان را به جای پاورقی در خود متن و از طریق جملهها و تصاویر بشناسانم. مثلاً مشخصاً وقتی از کلمه «شیلوار» استفاده میکنم خواننده با خواندن آن تصویر متوجه خواهد شد که این کلمه به معنی «دامن» است یا وقتی کلمه «مَرگان» را به کار میبرم، چندین بار در جاهای مختلف توی خود متن و به شکل روایت توضیح میدهم که به معنی «شکارچی» و «تیرانداز» است.
موضوع فروش دختران ایرانی و خیانتهای داخلی، مسائل حساسی هستند. چطور تلاش کردید این مسائل را بدون اغراق یا شعارزدگی روایت کنید؟
در برخورد با آثاری که در بستر تاریخ، اشخاص تاریخی یا اتفاقات تاریخی شکل میگیرند، همواره دو روش وجود دارد.
یکی آنکه اثر مستقیماً به خود شخص یا تاریخی مشخص میپردازد. این روش با اشکالاتی همراه است.
یکی از اشکالات این است که شما با اشخاص و حوادث واقعی نمیتوانید داستانی دراماتیک بسازید.
اما برخورد دوم ساخت داستانی برساخته و نهچندان واقعی، با شخصیتهایی که وجود واقعی ندارند، در کنار شخصیتهای واقعی و حوادث واقعی است.
این روش به نویسنده امکان خیالپردازی خواهد داد؛ بهگونهای که او میتواند داستان خود را و شخصیت خود را آزادانه دراماتیک کند، بدون آنکه در اسناد و واقعیات تاریخی دست ببرد. این اسناد صرفاً پوزیسیون و بستری برای رمان خواهند بود و در کنار داستان البته به تاریخ و حوادث آن هم بیکموکاست پرداخته خواهد شد.
رمان «آواز پر طرقه» از نوع دوم است. من این رمان را در موقعیت تاریخی مشخص و شناخته شده، با شخصیتها و داستانی برساخته به وجود آوردهام. در این شرایط رمان درحالی که به خط داستانی خود میپردازد، وفادارانه تاریخ را بازگو میکند؛ بدون دخل و تصرف و اغراق و شعارزدگی.
از منظر شما چرا این موضوع تاریخی هنوز به اندازه کافی در ادبیات ما دیده نشده است؟
متأسفانه این موضوع به علت ناموسنگاری تاریخی، در همان سالهای اولیه بعد از مشروطه پوشیده شد. این پوشیدگی که به دلیل حفظ آبروی تاریخی و ظلم حاکمان آن زمانه بود، رفتهرفته به کمرنگ شدن آنچه که بر سر این زنان و دختران رفت، انجامید؛ به شکلی که امروزه عدهای آن را تاریخی جعلی برشمرده و آن را باور ندارند. اما اسناد دقیقی وجود دارند که بر درستی آن صحه میگذارند. اگرچه که این ناموسپرستی ایرانی جای ستایش دارد. اما پاک کردن تاریخ و ظلم و ستمی که به مردم زمانهای رفته و اتفاقات مهمی که از پس آن به وجود آمده، تحریف تاریخ به شمار میرود و طبعات خوشایندی نخواهد داشت.
مثلاً اینکه ما بدانیم بعد از شنیدن اخبار دزدیده شدن دختران قوچانی، سید محمد طباطبایی این خبر را به همراه ماوقع دیگر در تهران روی منبر مطرح کرد و این تظلم در کنار بقیه اتفاقات زمینهساز انقلاب مشروطه شد، به تأکید بر حس همدوستی و غیرت ایرانی پرداختهایم.
روند خلق فضای تاریخی و استفاده از توصیفات دقیق در داستان چقدر برای شما اهمیت داشت؟ آیا در این بخش با چالشهایی روبهرو شدید؟
قطعاً ساختن داستانی که در صد و اندی سال پیش روایت میشود، با منابع کم و دور از دست، کار راحتی نبود. مردمانی که دیگر نیستند، تاریخی که به آن زیاد پرداخته نشده است، مکانهایی که در دست زمان از بین رفتهاند و هنر و شعر و موسیقی که در حال فراموش شدن است. اینها چیزهایی بودند که باید در کنار خط داستانی به نمایش میگذاشتم.
بخشی از آنها در کتب و اسناد وجود دارند. برخی را با پرسوجو و پژوهش به دست آوردم. بخشی هم از تخیل یاری گرفتم.
منابع محدود باعث شد که از دل موانع راههای تازهای به دست بیاورم. یکی از این راهها موسیقی بود. تاریخ موسیقی به خصوص موسیقی نواحی و فولکلوریک بسیار داستانگو است.
شما میتوانید با مراجعه به موسیقی مشخص، در زمان و مکانی مشخص، از مردمانی مشخص، بخش بزرگی از آداب و رسوم و جغرافیا و فرهنگ آن مردمان را به دست بیاورید.
با نگارش این اثر چه پیامی یا درسی میخواهید به مخاطبان خود منتقل کنید؟
«آواز پر طرقه» رمانی است مثل بقیه رمانها. هدف از ساخت یک اثر هنری در وهله اول تولید هنر و ایجاد حظ و لذت در مخاطب اثر است. همین که یک اثر مخاطب خود را سرگرم کند یکی از مهمترین اهداف خود را عملی کرده است.
البته که هر اثر هنری واجد ارزشی در لایههای زیرین به القای مفهومی ارزشمند میپردازد. من در این رمان تلاش کردم تا فرهنگ و هنر غنی گوشهای از این خاک پر گوهر را نشان بدهم و از رشادتها و تاریخ پرفراز و نشیب و قهرمانانه مردمم بگویم. «آواز پر طرقه» در ستایش وطن است و مردمانی که برای ذره ذره خاکش جان دادند.
با توجه به اینکه این رمان بر بستر تاریخ نوشته شده، ظرفیتهای تاریخ اصفهان را برای داستانسرایی چطور میبینید؟ اگر بخواهید براساس تاریخ اصفهان رمان بنویسید از کدام دوره تاریخی یا فضا یا عناصر مربوط به اصفهان استفاده خواهید کرد؟
من برای نوشتن این رمان به مدت چهار سال پژوهش مستمر داشتم و قطعاً نمیشود به همین راحتی از تاریخ کلان شهری مثل اصفهان سخن گفت. این امر مهم نیاز به پژوهش و واکاوی زیاد دارد. اما بر کسی پوشیده نیست که اصفهان در دورههای مختلف تاریخی ایران پویا عمل کرده و همواره بستر تغییرات بزرگ بوده است.
اصفهان بهعنوان شهری خلاق در زمینه صنایعدستی و هنرهای مردمی در یونسکو به ثبت رسیده است و همین امر میتواند زمینهساز بروز استعدادها و خلاقیتهای زیادی باشد. همچنین سه میراث جهانی یونسکو را نیز در خود جای داده است و از این جهت این کلانشهر ظرفیتهای تاریخی، هنری، فرهنگی بسیاری دارد که باید به مردم جهان نشان داده شود.
ادبیات بستر فرهنگ و محل رشد هنرهای گوناگون است. قطعاً با پرداخت درست این ظرفیتها در ادبیات زمینه رشد، تعالی و نشر تاریخ و هنر اعم از تاریخ و هنر اصفهان فراهم میشود. این درحالی است که اصفهان همیشه در تاریخ هنر و به ویژه ادبیات پیشرو بوده و زادگاه هنرمندان و نویسندگان بزرگی بوده و هست.
بهعنوان مثال در دوران معاصر جلسات جُنگ اصفهان که حرکتی ادبی در مقابل انجمن شعر صائب بوده و نویسندگان و نظریهپردازان ادبی بزرگی را به خصوص در دهه چهل و پنجاه به وجود آورده است.
این ظرفیتها و جریانات هنوز هم ادامه دارد و کمک و حمایت نهادهای مختلف به این انجمنها و تشکلات ادبی، قطعاً راه حل اصلی رشد و تعالی هنر و ادبیات اصفهان بیش از پیش است.
منبع: خبرگزاری اصفهان زیبا