زن ایرانی را با روایتهای متکثرش بشناسید
یکی از نیازهای مهم دورانی که در آن به همبستگی ملی احتیاج است، ابراز، درک و فهم دیدگاههای متنوع درباره یک پدیده و شناخت کثرت موجود درباره آن است. قطعا یکی از مهمترین این مسائل، مسئله زنان و حریم آنها در ایران است.
یکی از نیازهای مهم دورانی که در آن به همبستگی ملی احتیاج است، ابراز، درک و فهم دیدگاههای متنوع درباره یک پدیده و شناخت کثرت موجود درباره آن است. قطعا یکی از مهمترین این مسائل، مسئله زنان و حریم آنها در ایران است.
کتاب «برای دختران این آبادی» دوازده روایت درباره حریم و حیا به دبیری سمیه عالمی است که با رویکردی نوآورانه و نقادانه و در عین حال امیدوارانه، به بررسی ابعاد مختلف موضوع، چالشها و چشماندازهای بازنمایی درست زن ایرانی و حریم او نشسته و تلاش میکند صدای زنانی باشد که بر حفظ این ارزش تأکید دارند و میکوشند روایتهای حقیقی و کنشی آنها را به تصویر بکشند.
این مجموعه روایت، فراتر از واکنشهای گذرا، به کنشی عمیق و مستمر میاندیشد؛ کنشی که ریشه در آگاهی و بینشی محکم دارد و از دام جریانهای شبهفمینیستی فاصله میگیرد.
در حقیقت نویسندگان به واسطه خلق این اثر، قصد داشتند پنجرهای تازه به سوی فهم دقیقتر زن ایرانی و جایگاه حیا و حریم در زندگی او بگشایند؛ پنجرهای که برای زن صد سال آینده نوشته شده است. در ادامه گفتوگوی ما را با سمیه عالمی، دبیر مجموعه «برای دختران این آبادی» میخوانید.
«برای دختران این آبادی» مجموعه روایتی است که به مسئله پوشش و حفظ حریم و حیا میپردازد. با توجه به حساسیتی که این موضوع در کشور دارد، بهعنوان سردبیر، با گردآوردن چنین مجموعهای میخواستید چه اهدافی را دنبال کنید؟
بعضی موضوعات در ایران چنان دستکاری و بدون دلیل، تبدیل به بحران شدند که در عالم واقع سخت میشود درباره آن موضوع وارد گفتوگویی بیحاشیه شد. به محض شروع گفتوگو بحث از مدار سازندگی خارج شده و به حاشیه میرود. از ظرفیتهای جهان ادبیات و روایت این است که گفتوگویی در آرامش را رقم بزند.
حریم زن ایرانی و حتی انسان ایرانی و به اقتضای آن پوشش از همان سالی که تصمیم گرفته شد آن را با همه عقبههای فرهنگیاش در ایران، از زیست مردم بیرون بکشند، با حواشی گره خورد. از همان سال ۱۳۱۴ کسی که به حفظ حریم و پوشش قائل بود، با ظاهر شدن در آن شمایل در واقع در حال کنشی سیاسی بود؛ پس کار سختتر هم شد.
جرقه اولیه کجا و چگونه زده شد؟
جرقه لازم نبود. نویسنده عضوی از جامعه خودش است. هم خودش و هم داستان و روایتی که مینویسند متأثر از شرایط جامعه است. گاهی حتی نسبت به واقعیت از تاریخ وفادارتر عمل میکند. پس از شرایطی که او را در بر گرفته و ایدهای که برای آن شرایط دارد، مینویسد.
مخاطب این کتاب چه کسانی هستند؟ افراد باحجاب یا بدحجاب و یا بیحجاب؟
مخاطب ویژهای ندارد. هرکس اهل اعتماد به روایت برای درک جدید از جهان باشد، مخاطب این روایتهاست؛ بلکه شاید در موضع مقابل هم او حرفی داشته باشد و جواب بدهد. اینجا گفتوگو شکل گرفته است.
تمامی نویسندگان این مجموعه روایت زن هستند. چرا نخواستید که از نگاه مردانه به مسئله پوشش و حفظ حریم و حیا بپردازید؟
خواستم؛ اما آقایان همراه نشدند. نگران هم نبودم. میدانستم اولینها همیشه با سختی مواجه هستند؛ اما گامهای بعدی کار راحتتر خواهد بود؛ چون فضای ناشناخته چنین کارهایی با انتشار آثار اول به مرور تلطیف میشود.
خانمها هم در این مورد ملاحظه و محافظهکاری داشتند؛ چه
رسد به آقایان که ترجیح میدهند در موضوعی که همچنان بهاشتباه زنانه تلقی میشوند، ورود نکنند. حریم و مرز و شأنی که به انسان میبخشد، زنانه و مردانه ندارد و به دلیل اهمیتش بر انسان و روان او باید درباره آن گفتوگو کرد.
این محافظهکاری از کجا ریشه میگیرد و چقدر در تولید روایتهای صادقانه اختلال ایجاد میکند؟
دلیلش همان است که عرض کردم. گفتوگو در این موضوع هزینههای مختلفی برای نویسندهای دارد که در معرض قضاوت ساختارهایی با مبنای غریبه است. پس او ترجیح میدهد در این مورد سکوت کند.
سکوت یعنی روایت نکردن و روایت نکردن هم یعنی نبودن. همان اتفاقی که در بسیاری از مسائل در شبکههای اجتماعی در موضوعاتی که گاه انسانی و ملی هم هستند، پیش میآید.
خلق داستان و روایت چگونه میتواند به بازسازی تصویر زن ایرانی کمک کند و چقدر در ایجاد درک مناسب و مواجهه منطقی برای مخاطب جوان از پوشش و حفظ حریم مؤثر باشد؟
آنچه در متنها یا فیلمهای جریان غالب بر فضای فرهنگی آسیبدیده و دستکاریشده ایران تولید میشود، مبتنی بر همان روال متأثر از فرم و محتوای موطن اصلی داستان است و متأثر از فرایند جهانی شدن و جنبشهای فمنیستی؛ اما روایتهایی متکثر از زن ایرانی که توسط خودش از بطن همین جامعه برمیآید، آن تکصدایی را میشکند و خود واقعی و نیازهای واقعیاش را دقیقتر به حاکمیت و سیاستگذاران میشناساند.
اینجاست که دیگر نیازهای کاذبی که همین جریانها برای زن ایرانی میسازند، نیازهای واقعی را معطل خودش نگه نمیدارد. با یک حساب سرانگشتی میشود دید که لوایح مربوط به نیازهای پایه زن در مجلس بیصدا معطل مانده، اما نیازهای کاذب با بحرانسازی بیهیچ عقبه فرهنگی و اجتماعی اجرا میشود. ضمن اینکه روایت متکثر منجر به شناخت دقیقتر و در نتیجه مدیریت دقیقتر شرایط خواهد شد.
به نظر شما، چرا جامعه ما در موضوعات فرهنگی مثل حجاب، بیشتر واکنشی عمل میکند تا کنشی؟
به دلیل همان دستکاری که عرض کردم، سالهاست ایران به دلایل غیرفرهنگی به بیکنشی یا کنشی دیرهنگام دچار است. وقتی مدام در معرض تصمیمگیری در شرایط اضطرار باشی، فرصت تأملی که منجر به کنش شود، نخواهی داشت و چه بسا تصمیمهای پرخطا میگیری.
در مصاحبهای گفتید که تصویر زن در ادبیات ایران مخدوش است. به نظر شما این تصویر مخدوش چطور ساخته شده و چه خطراتی دارد؟
این تصویر با فرم آمده و نویسنده ایرانی هم نتوانسته این زن را به آن فرم غریبه راه بدهد و مدام همانها نوشته شده. آنها برای حرف زدن درباره مسائلشان به فرم میرسیدند؛ فرمی که بر مبانی آن تمدن استوار است و به سؤالات انسان آن تمدن جواب میدهد.
ما فرم را پذیرفتیم و باید آن را با نیاز خودمان تطبیق میدادیم که ندادیم. زن ایرانی، زن شرقی است که خودش را همپای جامعه و فضای تمدنی رشد داده؛ اما تصویری آنچنانی از این رشد که پیوستگی جدی با سرزمین دارد، ثبت نشده، به این دلیل که با الگوی فرم فاصله دارد. البته تاریخ شفاهی اینجا به میدان آمده و تصاویری اینگونه ثبت کرده.
این همان تکثری است که عرض میکنم از قضا سازنده است؛ یعنی در رمان زن را بیسواد و خرافاتی و منفعل و معشوقه میبینیم، اما در تاریخ شفاهی از قالب بیرون میزند و تصویر جدید ارائه میدهد. روایت هم برای زن این عصر ایران همین ظرفیت را فراهم کرده و باید از آن بهره ببرد.
خطرش انفصال از عقبه غنی سرزمینی، بیگانگی از خود و بحران هویتی است که شاهدش هستیم و همینطور از دست رفتن فرصت کنش اجتماعی مؤثر.
در جایی گفتید که این کتاب برای زن صد سال آینده نوشته شده. منظورتان از زن آینده چیست؟ چه ویژگیهایی باید در او زنده بماند؟
نه الزاماً برای آن زن! منظورم این بود زن آینده با این روایتها راهی که زن امروز رفته، جهانی را که تجربه کرده و از سر گذرانده، بشناسد و آن شناخت را دستاویز ساختن مسیر خودش کند؛ همانطور که ما روایتهایی ثبتشده از زن ایرانی را توشه امروز کردهایم.
اگر بخواهید یک پیام اصلی از دل این کتاب را برای دختران امروز و فردا بیرون بکشید، آن پیام چیست؟
فکر میکنم این امر را باید به مخاطب بسپاریم؛ اما قصد ما انتقال کلام و مطالبه آگاهانه حریم برای زن ایرانی بود در مرزهایی که جامعه و ساختار آن را نادیده میگیرد. این حریم در خانه، محیط کار و فضای مجازی انکارناپذیر است و همینطور تأثیر بازار بر آن قابل بحث است و میشود بر آنها برای روایت ایستاد.
منبع: روزنامه اصفهان زیبا