فروشگاه
دسته بندی
سبد خرید
کپی آدرس

قلم برای به تصویر کشیدن تمام ابعاد وجودی امام علی(ع) ناتوان است

سمانه خاکبازان، نویسنده کتاب «آسنا و راز کنیسه» گفت: من نمی‌خواستم در کتاب تمام صفات امام علی(ع) را بیان کنم؛ بلکه در نظر داشتم تنها شمّه‌ای از رفتار، شجاعت، علم و بینش ایشان و دوست‌داشتن و محبت عمیقی را که بین ایشان و پیامبر بود، به تصویر بکشم.  

کتاب «آسِنا و راز کنیسه» اثر سمانه خاکبازان است که از سوی انتشارات مهرستان به چاپ رسیده است. شخصیت اصلی کتاب دختری به نام آسِنا است که بعد از مرگ پدر و مادرش نزد پدربزرگش «صدیقا» زندگی می‌کند. در یک روز خاص، هنگامی که پدربزرگ قصد خروج از خانه را دارد از دخترک می‌خواهد اگر تا مدتی به خانه برنگشت به سمت مدینه حرکت کند و به دنبال مردی برود که داستانش را برای او بازگو کرده است.

پدربزرگ رازی را در گوش آسنا گفته و از او خواسته است نامه‌ای را حتما به دست آن مرد برساند. آسنا وحشت‌زده و هراسان به اندازه تمام دلتنگی‌ها و تنهایی‌هایش مسیر مدینه را طی می‌کند. باید این کتاب را خواند تا با آسنا در این مسیر و در راه پیداکردن پاسخ راز پدربزرگ همراه شد.

به بهانه بودن در روزهای غدیری و نزدیک‌شدن به عید غدیر خم، در گفت‌وگو با سمانه خاکبازان به بررسی این داستان غدیری پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

– برای نوشتن «آسنا و راز کنیسه» چقدر از منابع تاریخی استفاده کردید و پژوهش داشتید؟

برای نوشتن کتاب «آسنا و راز کنیسه» حدود ۱۰۰ اثر بررسی شد. یک‌سری از این کتاب‌ها، آثار تاریخی بودند و یک‌سری هم نوشته‌های مذهبی، تعدادی هم درباره جامعه و محیط بومی منطقه بود؛ بعضی از کتاب‌ها هم درباره موقعیت جغرافیایی منطقه، لباس و آداب و رسوم مردم همان منطقه بود. همچنین، بخشی از پژوهش معطوف به دین یهود بود و آداب و رسوم در این دین و اعتقادهای خاصی که داشتند.

بخشی دیگر مربوط به جنگ‌ها و نبردهای پیامبر(ص) بود و همچنین ماجراهایی که در زمان بعثت ایشان در مدینه رقم می‌خورد. یکی از این ماجراها، مشکلاتی بود که یهودیان ایجاد می‌کردند که خیلی از آنها منجر به جنگ می‌شد.

به صورت کلی، برای نوشتن کارهایی که دایر است به یک زمان مشخص تاریخی یا مکان خاص، باید پژوهش‌های بسیاری صورت بگیرد؛ چرا که خود نویسنده باید شرایط زمانی و مکانی محیط را بشناسد و آگاهی کامل داشته باشد تا بتواند درباره آن زمان بنویسد. اگر درباره شخصیت خیلی خاصی مانند ائمه و معصومین(ع) بخواهیم پرداخت موضوعی داشته باشیم، باید این پژوهش به نحو دقیق‌تری صورت بگیرد.

– چقدر این داستان برگرفته‌شده از واقعیت و چقدر برگرفته‌شده از تخیل است؟

داستان برآمده از ذهن نویسنده است. وقتی ما می‌خواهیم نوشته‌ای تاریخی داشته باشیم، باید آنچنان در کنار تاریخ حرکت کنیم و تمام آن داستان ذهنی خودمان را در کنار تاریخ داشته باشیم که جدایی از آن ممکن نباشد. تمام منابعی که در کار آسنا بررسی شد، ارجاع دارند؛ حتی تمام گفت‌وگوهایی که صورت گرفته است تماما از کتاب‌های معتبر شیعی و اهل سنت استخراج شده است.

در این کار سعی شده بود وقتی که از فضایل امام علی(ع) صحبت می‌شود، تمام آنها مستند باشند و جبهه‌گیری خاصی درباره این موضوع وجود نداشته باشد؛ زیرا یک شیعه داستان را روایت می‌کند. بنابراین از کتاب‌های اهل سنت هم استفاده کردم. خیلی از فضایلی که در کتاب بیان شده است، فضایلی هستند که اهل سنت به آن واقف‌اند و به آن اشاره کرده‌اند.

– به نظر شما برای نوشتن درباره شخصیت‌های واقعی مانند امام علی(ع) چقدر باید از منابع تاریخی استفاده کنیم و استفاده از تخیل چقدر جایز است؟

بیانی هست که می‌گوید:‌ «ما باید ائمه(ع) را طواف کنیم.» تخیل ما هم در این است که طوافی را در کنار ائمه(ع) داشته باشیم؛ ماجراها را در داستان‌های تاریخی، به گونه‌ای روایت کنیم که چیزی را از خودمان در نیاوریم، به امام(ع) حتی کلمه‌ای را نسبت ندهیم و در یک گذار تاریخی و یک گذار تخیلی باشیم. از این جهت تخیل و واقعیت هر دو در کنار هم هستند. 

– چرا شخصیت اصلی داستان یک دختر نوجوان است؟

آسنا نوجوان است؛ چون مخاطب من، نوجوان است. قصدم این بود که برای نوجوان بنویسم و دوست داشتم که شخصیت امام علی(ع) و مناقب‌شان برای نوجوانان شناخته شده باشد. برای من سن نوجوانی، سن خاصی است؛ چرا که سن رشد و پویایی و کشف است. بنابراین دوست داشتم نوجوانان سرزمینم بتوانند بی‌طرفانه، راجع‌به امام علی(ع) شناختی داشته باشند؛ شناختی که در بستر یک داستان و اتفاقات خاص آن می‌خواهد شکل بگیرد. 

– چرا آسنا یک دختر یهودی است و یک دختر مسلمان را انتخاب نکردید و به سراغ دین دیگری رفتید؟

آسنا یک دختر یهودی است؛ چون در نظرم این بود که از زاویه‌دیدی که کاملا بی‌طرفانه است درباره امام علی(ع) صحبت کنم. کتاب‌های متعددی که درباره غدیر و همچنین مناقبی که درباره امام علی(ع) بود، مطالعه کرده بودم؛ خط داستانی درباره یهودیان و کارهایی که آنها کرده بودند، در آثار داستانی ندیدم. من می‌خواستم برهه‌ای از زمان را بیاورم که خاص باشد؛ همچنین تمام اتفاق‌هایی را که خود یهودیان برای امام علی(ع) رقم زده بودند از زبان یک دختر یهودی بگویم.

در این کتاب معیار، شناخت امام علی(ع) بود؛ اما اگر تنها از زبان یک مسلمان بیان می‌شد، تأثیرگذاری کمتری نسبت‌به بیان یک دختر یهودی داشت. خود این موضوع که دختر یهودی حامل یک پیام برای مردی به نام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) در مدینه است، برای ما یک تلنگر است. این موضوع اولین سؤال را در ذهن نوجوان ایجاد می‌کند که «قرار است چه اتفاقی بیفتد؟!».

البته این نکته، یک کنش داستانی را هم ایجاد می‌کرد و مخاطب نوجوان کتاب را می‌نشاند پای داستانی که از امام علی(ع) روایت می‌شد؛ علاوه‌بر این، داستان بر بستر اتفاقاتی که دشمنان آن حضرت نقل سخن می‌کردند، نگارش شده بود.  

– شما با نوشتن این داستان می‌خواستید چه وجه از امام علی(ع) را به این دختر نوجوان نشان دهید؟

می‌خواستم نوجوان با خواندن این کتاب با صفات و فضایل خاص امام علی(ع) درگیر و مواجه شود؛ همچنین مخاطب دید بی‌طرفانه‌ای براساس نوشته‌ها و مستندات تاریخی داشته باشد. علاوه‌بر آن، این داستان آشنایی با نمایی جزئی از وجود امام علی(ع) بود. مطمئنا قلم برای به تصویرکشیدن تمام ابعاد وجودی امام علی(ع) ناتوان است و من نمی‌خواستم در کتاب تمام صفات امام علی(ع) را بیان کنم؛ بلکه در نظر داشتم تنها شمّه‌ای از رفتار، شجاعت، علم و بینش ایشان و دوست‌داشتن و محبت عمیقی را که بین ایشان و پیامبر بود، به تصویر بکشم.

دیدگاهتان را بنویسید