مهارتهای کسب آرامش در جهان پر از نگرانی
همۀ ما گمشـــــدهای داریم که از صبح تا شام، از جوانی تا پیری به دنبال آنیم؛ اما غافلیم از اینکه آن گمشده در این جهانِ همواره پیچیده در طوفان پیدا نمیشود. غافلیم که دنیا بهانهای است برای پیدا کردن آن گمشده، نه اینکه مقصدی باشد برای رسیدن به آن. از وقتی که جای بهانه و مقصد را جابجا کردیم آشوبستانی شدیم. چنگ به دامن هر کس و ناکسی زدیم به هر اهل و نااهلی رو انداختیم ولی باز دستِ آخر حیرانتر گشتیم. این حیرانی جان ما را پر کرد از ترس و دلهره و اضطراب. این همه تقلا به جای اینکه حال و روزمان را بهتر کند، بدتر کرد. همۀ اینها حاصل یک غفلت بود. غفلت از اینکه آرامش، این گمشدۀ زندگی ما ساختنی است نه یافتنی. پس باید جـــــانآرام را در این جهان نـــــاآرام ســــــاخت.
کتاب جان آرام، جهان ناآرام با رویکرد عملی و کارگاهی، با مخاطب خود همراه میشود و با معرفی ده اقدام عملی، تمرین حفظ آرامش در زندگی را در اختیار مخاطب خود قرار میدهد و این مهارتها را به وی میآموزد: تقویت حس ارزشمندی، تقویت معنوی، افزایش شادی و نشاط، معاشرت فعال و اثربخش و نیز خالیکردن فکر و قلب از بدیها.
اینکه بدانیم چگونه بدنمان را تنظیم کنیم، برای رفع خستگیمان چه کارهایی انجام دهیم، چگونه مغز و قلبمان را تقویت کنیم و تغذیۀ مناسب را جدی بگیریم، ازجمله عواملی هستند که برای تمرین حفظ آرامش در زندگی بسیار مؤثرند. در پایان کتاب، خواننده با پنجاه نکتۀ کاربردی کاهش استرس در محل کار و خانواده آشنا میشود ازجمله: استفاده از عطر اسطوخودوس یا بهارنارنج، نبردن فکرهای مزاحم به خانه، خوردن مواد قندی طبیعی، بازگونکردن مداوم مشکلات با همکاران، غنیمتشمردن فرصت نماز و بیاننکردن موفقیتها بین همکاران برای مصونماندن از حسادت آنها.
همواره طوفان در زندگی وجود دارد. به فکر حذف طوفان در زندگی نباشید؛ بلکه زندگی در وضعیت طوفانی را یاد بگیرید.
طوفانِ بیماری، بدهکاری و اختلاف و درگیری در زندگی وجود دارد. دیگر وقت آن رسیده است که ناراحتیها و غصهها و نگرانیها را مدیریت کنید. نباید اجازه دهید اوضاعِ نگرانکننده، مدیریت فکر و روان شما را به دست گیرند. غلبۀ نگرانی از اوضاع زمانه و غصه بابت آیندۀ فرزند و دلهره برای مخارج زندگی، نهتنها دردی را درمان نمیکند که دردهای فراوانی وارد میکند.
داشتن زندگی آرام، آرزوی هر انسانی است. عدهای آرامش را در کسب مقام و مرتبۀ علمی، دستهای در بهدستآوردن موقعیت بهتر اجتماعی، بعضی در داشتن همسری نمونه و ایدئال و افرادی در ثروت کلان و قدرت زیاد مالی دنبال میکنند. آیا بهراستی هرکسی که چنین داشتههایی دارد، آرامش نیز دارد؟ آیا آرامش به بیرون انسان وابسته است یا به درون او؟
ثروتمندان، هنرمندان، عالمان و صاحبمنصبانی را دیدهام که با وجود داشتن پول و عنوان، باز از درون، احساس ناآرامی کرده و بهدنبال آرامش بودهاند. روزگار نشان داده است که آرامش را باید در درون جستوجو کرد. پول، مقام، اعتبار و داشتههای دنیایی گرچه لذتبخشاند و زمینۀ آسایش را فراهم میکنند، ولی بهتنهایی مایۀ آرامش نیستند.
وقتی فقیری آرام و ثروتمندی ناآرام میبینید یا پولداری آرام و فقیری ناآرام، خواهید دانست که آرامش از بیرون دریافت نمیشود. آرامش، محصول رعایت قوانین صحیح زندگی و نگرش درست به انسان و جهان است. آرامش حقیقتی زیباست که در درون هر فردی میتواند شکل بگیرد. این جمله را در خاطر داشته باشید:
هیچکس جز خودت نمیتواند برای تو آرامش به ارمغان آورد.
بله، بههمان اندازه که امکانات مادی نقش مهمی در ایجاد آرامش دارند، زمینهساز ناآرامی هم هستند. چشموهمچشمی، حسادت، رقابت، فخرفروشی، احساس بزرگیکردن، احساس برتربودن و...، محصول داشتههای مالی و اعتبارهای دنیایی است. داشتن مال و ثروت لازم است، بهشرط اینکه برای بهدستآوردن آن، تمام فکر و روان و زندگی خود را خرج نکنیم؛ زیرا انسان در قبال داراییها و لذتهای مادی سیریناپذیر است. آیا تابهحال دیدهاید فرد دارا و طالبِ لذتی که مدام، نگاهش به دنیا و همتش در افزایش داراییهای مادی است از ثروت و لذت سیر شود؟ این بیانتهایی در کسب لذت و دارایی، همان بیقراری و ناآرامی است. رفتار پادشاهان دلیل خوبی برای این حرف است. رفتار عالمان و هنرمندان و ورزشکارانی هم که فقط برای خودنمایی و کسب مقامات دنیایی تلاش میکنند، همین مسئله را نشان میدهد. بیشک، کسبکردن بیانتهایی در داراییهای مادی، مساوی با ناآرامی و اضطراب و استرسهای منفی است.
اطلاعات فیپا، اطلاعات ناشر