از کودکی، همراه پدرش، تمام نمازها را در مسجد میخواند. میگفتیم باید کمکم به نمازخواندن عادت کند، طعم نماز که به جانش بنشیند، دیگر خودش نمازخوان میشود. تصورمان این بود که فقط تشویق ما کافی است. غافل بودیم از اینکه نوجوان امروزی، مانند نوجوانهای دیروز نیست که با تعبد و امرونهی، کارها را انجام بدهد. نوجوان امروز برای هرکاری دلیل میخواهد. از وقتی هم که فضای مجازی همهگیر شده است، بیشتر وقتش را با موبایل و بازی میگذراند. دیگر مثل قبل، به نمازش اهمیت نمیدهد؛ حتی یک بار پرسید: «مگر خدا به نمازخواندن من محتاج است؟!» پدرش مدام غصه میخورد. با چند مشاور مشورت کرده؛ اما هنوز آرام نشده است. دائم میگوید: «چه شد که در نمازش سست شد؟ نکند با دوستان ناباب آشنا شده؟» بیرغبتیاش به نماز و تنبلیاش در نمازخواندن سبب شده است سایر کارهایش را هم جدی نگیرد. کاش بتوانم ریشۀ این سستیها را بشناسم و بخشکانم. جواب این نگرانیها، دغدغهها، سوالات و دهها نمونۀ دیگر را در کتاب فرودگاه فرشتگان 3 میخوانید.