هدف قصۀ "بتی کوچولو و درخت نگرانی" به قلم گیل سیلور، همراه با توضیحاتی از دکتر آرا جِی. اشمیت خطاب به والدین و مربیان، کمک به کودکان برای برطرف ساختن اضطراب ها و نگرانی هایشان است. بتی کودکی است که برای هرچه بهتر برگزار کردن جشن تولدش دچار نگرانی است و دچار افکار ناکارآمد شده است. مادر او سعی می کند با مهارتهای گوناگونی مانند شناخت هیجانات و همچنین تمرین های تنفس او را برای مدیریت هرچه بیشتر این اضطراب ها آماده سازد.
نکنه دوست هام با من بازی نکنند؟ نکنه مسخره م کنن؟ نکنه به اندازۀ کافی کیک درست نکرده باشیم؟ نکنه ...
اضطرابِ بـتی ممکن است جشن تولدش را خراب کند. آیا او می تواند اضطرابش را مدیریت کند و قبل از آمدن دوستانش کارها را سروسامان دهد؟