نوجوانی راهزن که به فکر انتقام است
جاسوس امین عنوان کتابی در مورد نوجوانی هفده ساله به نام امین است. امین تحت سرپرستی عمویش راشد بزرگ شده. طی اتفاقی عمو و زنعمویش کشته میشوند. به او میگویند علویان آنها را کشتهاند. حس کینه نسبت به علویان در وجود امین شکل میگیرد. با خودش عهد میبندد که انتقام خون خانوادهاش را از علویان بگیرد. امین که بعد از عمویش، تنگدست شده به راهزنی رو میآورد؛ اما در اولین راهزنی، اسیر میشود و به بردگی به قصر خلیفه میرود.
امین ســرش را به دیوار پشتسرش تکیه داد. نم دیوار کاهگلی لای موهای بلند و تابدارش پیچید. پوســت ســرش از ســرمای دیوار کمی جمع شــد و زخم ســرش سوخت. ســرش را از دیوار فاصله داد. صدای زاری دختــرکان به ضجه شــبیه شــده بود. پیرمردی از جایش بلند شــد و تلوتلوخــوران بهســمت دیــوار رفت. محکم به آن کوبیــد و فریاد زد: «ببرید صدایتان را. سرســام گرفتم ازبس شــیون کردید. ما باید به حال خودمان زاری کنیم که کارهای دشــوار از آن ماســت. شــما که یا قرار است ظرف میوه در دست بگیرید یا جام شراب بچرخانید. اینهمه بلوا برای چیست؟»
اطلاعات فیپا، اطلاعات ناشر