شاید برای شما هم پیش آمده باشد که با خودتون بگویید همسر من واقعا همسر خوبیست اما اگر فلان اخلاق را از او حذف می کردم،بهترین می شد،یا اینکه نفهمید چطور مشاجره ای کوچک تبدیل به دعوایی بسیار بزرگ می شود و فاجعه به بار می آورد.یا خودتان را بابت رفتاری که در رابطه داشته اید،سرزنش کنی.ماجرا این است که مغز ما آنقدر ها هم که فکر می کنیم،بدون خطا نیست و گاهی اشتباهات بزرگی میکند که ما حتی متوجه آن ها هم نمی شویم.این خطاهای شناختی می توانند روابط احساسی ما را به شدت تحت تاثیر قرار دهند.پس شناخت و مدیریت آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است.کتاب حاضر به قلم مصطفی سلیمانی،به شیوه ای جذاب و خوش خوان شما را با این خطاها آشنا کرده و به شما آموزش می دهد که آن ها را مدیریت و به مرور از زندگی خود حذف نمایید.
بخشی از کتاب خطاهای یک مغز متأهل
همسر مبتلا به خطای فاجعهسازی این نشانهها را دارد:
- در گفتوگو با همسرش، بیش از هرچیزی، از اتفاقات بد و ناراحتکنندۀ گذشتهاش حرف میزند. به همین منوال، زمانهایی نیز که میخواهد درخصوص آینده با او صحبت کند، از فجایع و اتفاقات ناگواری سخن میگوید که ممکن است پیش بیایند.
- او بر افکار اغراقآمیز ذهنش کنترلی ندارد؛ ولی برعکس، غیرواقعبینبودن خودش را به همسرش نسبت میدهد و بهکرّات، به او اتهام بیخیالی و سادهانگاری میزند. معتقد است همسرش درایت کافی برای پیشبینیکردن جنبههای منفی و سهمگین رویدادهای آینده را ندارد و به این دلیل، با خوشخیالی و امیدواری بیهوده، خودش را فریب میدهد.
- او نگرانیها و دغدغههایی را که به ذهنش خطور میکند، بسیار ارزشمندتر و درخور اعتناتر از نگرانیها و دغدغههای همسرش میداند. با همین طرز تفکر، بنیاد اختلافهای ریشهدار و درگیریهای تمامنشدنیای را با همسرش میگذارد که زندگی مشترکش با او را به قهقرا میکشد. بر همین اساس، شناسایی ویژگیهای همسر مبتلا به خطای فاجعهسازی، ازاینرو که میتواند به اقدام زودهنگام برای درمان او منجر شود، عاملی مهم در نجات رابطۀ مشترک است.
- در دورهای از زندگی خود، در موقعیت عاطفی ناخوشایندی قرار گرفته است و بدون اینکه حمایت شود، آن بحران را از سر گذرانده؛ ازاینرو فاصلهگرفتن از دیگران، بهنوعی در او درونی شده است. بهطور ناخودآگاه، او این فاصله را با همسرش نیز حفظ میکند و نمیتواند به او هم اعتماد کند.