دخترک خاطرههایش را گم کرده بود و هر شب که سر بر روی بالشش میگذاشت، خاطرههایش را در خوابهایش جستوجو میکرد...
این اثر ناظر بر خیالپردازیهای کودکانه است و به ابعاد گوناگون زندگی توجه دارد.
زن خیاط همسایه، عاشق جمع کردن تکه پارِچه هایی از
مشتریان بود. او خاطره و رِاز همه ی آنها رِا میدانست.
رِوزی خانم خیاط با خرده پارِچهها بالشی هفت تکه درست
کرد و به دختری هدیه داد.
اطلاعات فیپا، اطلاعات ناشر