مهارتهای مدیریت فضای مجازی در خانواده
زمانۀ سنّت و دوری از فناوری گذشته است. در زندگی شهرنشینی بهویژه، گاه آنچنان فضای مجازی برای رفع نیازهای واقعی ضروری میشود که راهی بهغیر از پذیرش آن نیست. پذیرش وضعیت کنونی، موضوعی است و آگاهی از این وضعیت و نحوۀ رویارویی با آن، موضوعی دیگر. زمانه زمانهای است که تکتک افراد خانواده، روزانه با فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مرتبط هستند و والدین باید با اشراف بر این فضا بتوانند بهعنوان راهنما و یاریگر، در کنار فرزندان خود قرار بگیرند.
دلم جای دیگریست کتابی است با موضوع مهارتهای فضای مجازی در خانواده. مخاطب در این کتاب با مسائلی، همچون سبک زندگی مجازی، ویژگی رسانههای جدید، دلایل گرایش نوجوانان به فضای مجازی، محاسن و فرصتهای فضای مجازی و مدیریت زمان حضور در فضای مجازی آشنا میشود.
دسترسی به اطلاعات ازطریق اینترنت بهسادگی، در هر زمانی از شبانهروز و بدون هیچ محدودیت و جداسازی سِنی امکانپذیر است. فرزندمان با مراجعه به اینترنت بهراحتی میتواند به مطالب نامناسب در این فضا دسترسی پیدا کند. همچنین ازطریق شبکههای اجتماعی دسترسی راحت به جنس مخالف، تصاویر و اطلاعاتی از قبیل مطالب جنسی میسر شده است.
گاهی ما والدین حتی از این موضوع خوشحالیم که فرزندانمان بهجای اینکه در کوچه و محیطهای ناامن بیرون باشند، در خانه سرگرم گوشی تلفن همراه، تبلت یا کامپیوتر خود هستند؛ غافل از اینکه فضای مجازی ممکن است بسیار خطرناکتر از محیط واقعی باشد. ممکن است بسیاری از عکسها و فیلمهایی که در دنیای مجازی ردوبدل میشوند و به دست فرزند ما میرسند، محتوای جنسی یا خشونتآمیز داشته باشند.
باید بدانیم ازنظر علمی یکی از عوامل تحریک و ترشح غدد و هورمونهای جنسی «نگاه» است. بااینکه فرزند ما هنوز به بلوغ نرسیده است، با نگاهکردن به اینگونه تصاویر و فیلمها در ذهن او تصویرهایی ایجاد میشود و هربار یادآوری این تصاویر موجب فعالیت بیشتر و سریعتر غدد جنسی خواهد شد. تحریک و ترشح سریعتر غدد جنسی، رشد زودهنگام این غدد را بهدنبال دارد و موجب بلوغ زودرس میشود؛ بنابراین بهدلیل دسترسی رایگان به اطلاعات اینترنت، خطر اصلی که فرزندان ممکن است در معرض آن قرار گیرند، دریافت اطلاعات نامناسب دربارۀ مسائل جنسی، نفرتانگیز یا خشن یا تشویق به انجام اینگونه فعالیتهای خطرناک، غیراخلاقی یا غیرقانونی است.
شاید معنای نمادین انفجار اطلاعات را بتوان با داستانی دربارۀ «جاحظ» که ظاهراً داستانی واقعی است، ارائه کنیم. جاحظ یکی از متکلمان بزرگ معتزلیمسلک جهان اسلام و ادیب خوشسخن و خوشنویس سدۀ سوم هجری قمری از اهالی بصره و مؤلف حدود 350 کتاب بود.
وی در سه سمت اتاقش ردیفبهردیف کتابهایی با کاغذهای قدیمی ضخیم و با جلدهای چرمی و قطور داشت که تا سقف چیده شده بود، بهطوری که برداشتن کتابها کار بسیار سختی بود. روزی به کتاب خاصی احتیاج پیدا کرد که در پایینترین ردیف قرار داشت. درحالیکه این کتاب را با زحمت بیرون میکشید، ناگهان کتابهایی که روی آن بودند روی کتابهایی که آن طرف اتاق بود ریختند، آن کتابها هم روی کتابهای دیگر و همۀ کتابها روی هم ریختند و جاحظ زیر خروارها کتاب خفه شد و جان داد.
امروزه نیز ما در دنیای انفجار اطلاعات و زیر حجم عظیم اطلاعات، بهدلیل آنکه نمیتوانیم موضعی اتخاذ کنیم، خفه میشویم. دربارۀ هرچیزی که میبینیم یا میخوانیم، صدها رأی، نظر و ایده وجود دارد. گویی روان ما هم مانند تن جاحظ زیر خروارها پیام، داده و اطلاعات حبس میشود و میمیرد.
اطلاعات فیپا، اطلاعات ناشر