مهارت های قصه گویی و نقش آن در تربیت
زندگی همۀ ما آدمها از همان اوان کودکی پیچیده شده است با قصهها و داستانهایی که گاه شیریناند و گاه تلخ و گاه عطر خاطراتشان در بزرگسالی، ما را میکشاند به روزهایی بیتکرار که فکرکردن به آنها بیقرارمان میکند. قصه همچون پیچک، به سرنوشت آدمیزاد پیوند خورده و شاهدش قصهها و داستانهایی است که خداوند در آیات قرآن به آنها اشاره کرده است. ما از شنیدن و گفتن قصهها عبرت میگیریم و چه بسا نکتههای داستانی که در زمان کودکی شنیدهایم و همچنان مثل نقشی بر لوح ذهنمان تا ابد باقی ماندهاند. والدین و مربیان باید بدانند قصهگویی نقشی بیبدیل و بینظیر در تربیت فرزندان دارد.
عطر قصههای تو به پنج موضوع اصلی نظر میکند: چیستی قصه و قصهگویی، ضرورت و فواید قصه و قصهگویی، تأثیر قصه و قصهگویی بر تعلیموتربیت، چگونه و چه زمانی قصه بگوییم و ذکر تجربههای قصهگویی.
گزینش داستان یا قصه با درنظرگرفتن شرایط سنی مخاطب، از نکات روانشناختی کار قصهگویی است. در ادامة فصول این کتاب، به مراحل رشد روانشناختی کودک و نوجوان اشاره خواهم کرد. درک کودک و لذتبردن او از قصه یا داستان در وهلة نخست به میزان رشد فکری او بستگی دارد. اگر همة شرایط قصهگویی بهنحو مطلوبی فراهم شود، اما داستان تناسبی با سن مخاطب نداشته باشد، کارِ قصهگو دچار آسیب بزرگی خواهد شد و ادامة قصهگویی میسر نخواهد بود.
اگر همۀ شرایط قصهگویی فراهم باشد، ولی قصه مناسب سن مخاطب نباشد، قصهگو توفیقی در قصهگویی خود نمییابد.
در این زمینه تجربۀ جالبی دارم که گفتنش خالی از لطف نیست: در یکی از اجراها برای گروههای بازدیدکننده از کتابخانۀ ملی، وقتی وارد سالن شدم، حسابی جاخوردم! در یک ردیف از صندلیها مربیان مرکزی آموزشی و در ردیف مقابل، گروهی از دانشآموزان نشسته بودند. هر دو گروه بهطور همزمان برای بازدید آمده بودند و هر دو در انتظار برنامۀ شاهنامهخوانی. ازنظر من کاری نشدنی بود. نمیتوانستم قصهای بگویم که هم بزرگترها را جذب کند، هم بچهها را؛ زیرا هر داستانی که متناسب با گروه سنی خاصی بود، قطعاً برای گروه دیگر کاربردی نداشت و ممکن بود کسالتآور باشد. مجبور شدم در آغاز قصه از مربیان بپرسم: «برای شما قصه بگویم یا برای بچههای شما؟» مسلماً همه جواب دادند: «برای بچهها.» با ترفندهای قصهگویانه بزرگترها را تشویق کردم که در آن برنامه، سنوسال خود را فراموش کرده و به دوران کودکی خود سفر کنند. این بود که گفتم: «بچهها شما به قصهام گوش کنید و اجازه بدهید مربیان شما به دوران کودکیشان، یعنی زمانی که همسن شما بودهاند، سفر کنند و با شما برای شنیدن قصه همراه شوند.» آن روز متوجه شدم که چقدر تناسب همهجانبۀ داستان با مخاطب (مخاطبشناسی) مهم و تأثیرگذار است
اطلاعات فیپا، اطلاعات ناشر