تردید مثل خوره به جانم افتاده. نمیدانم ننگِ جنگ را به جان بخرم یا از بهشتِ برین بگذرم؟ شاید حکومت به آن سرزمینِ زیبا و سرسبز، ارزشِ به جان خریدنِ روسیاهیِ ایستادن در برابر گروهی کوچک را داشته باشد. شاید هم نه! آه! ایکاش تردید پا به جهان نگذاشته بود که چنین روح و روانِ آدمی را سوزان تردید مثل خوره به جانم افتاده. نمیدانم ننگِ جنگ را به جان بخرم یا از بهشتِ برین بگذرم؟ شاید حکومت به آن سرزمینِ زیبا و سرسبز، ارزشِ به جان خریدنِ روسیاهیِ ایستادن در برابر گروهی کوچک را داشته باشد. شاید هم نه! آه! ایکاش تردید پا به جهان نگذاشته بود که چنین روح و روانِ آدمی را سوزان و گداخته کند. اما بالاخره باید تصمیم گرفت. باید یکی را انتخاب کردو گداخته کند. اما بالاخره باید تصمیم گرفت. باید یکی را انتخاب کرد