کرمیلو بهخاطر نداشتن تلفن همراه یا تبلت ناراحت است و چیکچیک اشک میریزد. کرمیلو میگوید او هم یکی از این تبلتها میخواهد، مثل همهی بچهها. البته همهیهمه که نه! بعضیها. بابا حرفی نمیزند. چرا؟!
چون دارد فکر میکند. تازه، بعدش هم باید با مامان کرمیلو مشورت کند. برای چی؟! برای خرید تبلت.
البته کرمیلو باید فکرهایش را بکند؛ چون او هفتهی پیش از بابا خواسته بود برایش وسایل آزمایشگاه بخرد تا بتواند آزمایشهای علمی عجیبغریب انجام دهد. فکر کنم اگه بابا تبلت بخرد، دیگر نمیشود آن وسایل را خرید.