کتاب به سبد خرید شما اضافه شد مشاهده سبد خرید
کپی آدرس
فروشگاه
دسته بندی
سبد خرید
فاطمه سادات موسوی

خانه‌ها حجم عظیمی از عواطف و احساسات را گرد هم می‌آورند تا جایی برای پناه‌بردن از ناملایمات عاطفی باشند؛ اما خانه‌ای که در آن «طلاق» اتفاق افتاده، به ساکنین اجازۀ این گرد هم بودن را نمی‌دهد. وقتی رابطه‌ای به پایان می‌رسد، عمیق‌ترین نوع بی‌پناهی، یعنی همان از دست‌دادن آغوشِ کسانی که دوست‌شان داریم یا سال‌ها کنارشان بوده‌ایم‌، رخ می‌دهد. ما توی قراردادهای دائمی این قانون را وضع کرده‌ایم که وقتی وارد خانه می‌شویم، از سرزمین ترس‌ها و آسیب‌ها و نگرانی‌ها به صمیمت پناه ببریم‌. طلاق اما ... خانبوم روایت انسان‌هایی است که به هر دلیل رنج طلاق و جدایی را پذیرفته‌اند و از پناهگاه امن‌شان یعنی خانه دور افتاده‌اند.

خانبوم

خانبوم

شانزده روایت درباره طلاق و جدایی در خانه‌ها

نویسنده
فاطمه سادات موسوی
نوبت چاپ
چاپ اول
قــطــع
رقـــعـــی
195,000 تومان
برای شروع اسکرول کنید

معرفی کتاب خانبوم

خانه‌ها حجم عظیمی از عواطف و احساسات را گرد هم می‌آورند تا جایی برای پناه‌بردن از ناملایمات عاطفی باشند؛ اما خانه‌ای که در آن «طلاق» اتفاق افتاده، به ساکنین اجازۀ این گرد هم بودن را نمی‌دهد. وقتی رابطه‌ای به پایان می‌رسد، عمیق‌ترین نوع بی‌پناهی، یعنی همان از دست‌دادن آغوشِ کسانی که دوست‌شان داریم یا سال‌ها کنارشان بوده‌ایم‌، رخ می‌دهد. ما توی قراردادهای دائمی این قانون را وضع کرده‌ایم که وقتی وارد خانه می‌شویم، از سرزمین ترس‌ها و آسیب‌ها و نگرانی‌ها به صمیمت پناه ببریم‌. طلاق اما...
خانبوم روایت انسان‌هایی است که به هر دلیل رنج طلاق و جدایی را پذیرفته‌اند و از پناهگاه امن‌شان یعنی خانه دور افتاده‌اند.

 

بخشی از کتاب خانبوم

نمی‌توانستم سکوت کنم. یک بار رفتم و به مادرم گفتم: «من این آدم رو نمی‌تونم تحمل کنم. نقطۀ مشترکی با هم نداریم. خونه‌م جهنمه. شب‌وروز به خودم فحش می‌دم.» مادرم گفت: «خواهر بزرگت داره جدا می‌شه. فعلاً صبرکن ببینیم داستان اون چی می‌شه و مردم درباره‌مون چی می‌گن.» وقتی دیدم کسی به خواسته‌ام اهمیتی نمی‌دهد، برگشتم سر خانه‌‌وزندگی خودم. باردار شده بودم. نمی‌توانستم بدون حمایت خانواده چنین تصمیمی بگیرم و مستقل زندگی کنم. پسرم بعد از گذشتن دوسال از زندگی مشترک‌مان به دنیا آمد. بعد از تولد امیرمحسن، مشکلم را با مادرشوهرم در میان گذاشتم. گفتم که «پسرتون رو دوست ندارم. نمی‌تونم بیشتر از این صبر کنم.» ازش خواستم کمکم کند. خدا رحمتش کند زن بی‌حاشیه و ساده‌ای بود. سواد نداشت؛ اما کوه صبر و اعتقاد بود. گفت: «حالا عیبی نداره مادر. کوتاه بیا. درست می‌شه. برای رضای خدا تحمل کن. زن باید مراقب زندگی باشه و شوهر و بچه‌هاشو جمع کنه.»

مشاهده بیشتر

مشخصات کتاب

اطلاعات فیپا، اطلاعات ناشر

موضوع :
روایت طلاق
تاریخ نشر :
1404
رده سنی :
بزرگسال
تعداد صفحات :
230 صفحه
قطع :
رقعی
نویسنده :
فاطمه سادات موسوی
طراح جلد :
حسن کریم زاده
ویراستار :
سمیه حسینی
مدیر تولید :
محمد امیری هنزایی
کـتـاب هــای مــــــــــرتــبــط

دیدگاهتان را بنویسید