کتاب به سبد خرید شما اضافه شد مشاهده سبد خرید
کپی آدرس
فروشگاه
دسته بندی
سبد خرید
زهرا عبدی

سلیمه با اسم مستعار مهناز قهرمان داستان مقبولک است. سلیمه دختری افغانستانی است که به همراه خانواده‌اش به صورت قاچاقی از افغانستان به ایران آمده است. آنها در روستایی نزدیک جمکران ساکن شده‌اند و سلیمه که علاقه‌مند به داستان‌نویسی است، در کتابخانه‌ای که خانم بهاری در آن روستا برپا کرده به عنوان عضوی از کتابخانه مشغول به فعالیت است. سلیمه تمام تلاش خود را می‌کند تا در مسابقه داستان‌نویسی رتبه بیاورد و بر مشکلاتش پیروز شود. مخاطب نوجوان در این داستان با شرایط و مشکلات مهاجرین افغان در ایران آشنا می‌شود.

مقبولک

مقبولک

دختری که با قلمش بر سختی‌ها غلبه کرد

نویسنده
زهرا عبدی
نوبت چاپ
چاپ اول
قــطــع
رقـــعـــی
120,000 تومان
برای شروع اسکرول کنید

معرفی کتاب مقبولک

سلیمه با اسم مستعار مهناز قهرمان داستان مقبولک است. سلیمه دختری افغانستانی است که به همراه خانواده‌اش به صورت قاچاقی از افغانستان به ایران آمده است. آنها در روستایی نزدیک جمکران ساکن شده‌اند و سلیمه که علاقه‌مند به داستان‌نویسی است، در کتابخانه‌ای که خانم بهاری در آن روستا برپا کرده به عنوان عضوی از کتابخانه مشغول به فعالیت است. سلیمه تمام تلاش خود را می‌کند تا در مسابقه داستان‌نویسی رتبه بیاورد و بر مشکلاتش پیروز شود.
مخاطب نوجوان در این داستان با شرایط و مشکلات مهاجرین افغان در ایران آشنا می‌شود.

 

بخشی از کتاب مقبولک

خانم بهاری گفت این‌جا دارد یک خانه  می‌سازد و الآن بنّا‌ها توی ساختمان هستند، اما هر وقت کارشان تمام شود، می‌توانیم برویم خانه‌اش. من مطمئن بودم الکی می‌گوید؛ مثل وقتی که از مامان می‌پرسم کِی می‌رَویم دریا و می‌گوید ان‌شاءالله امسال می‌رَویم. سال‌‌ها گذشته؛ ولی هنوز ما را هیچ جا نبرده، حتی دریاچۀ کوچک بوستان جوان قم.

خیلی از ایرانی‌‌ها اجازه نمی‌دهند ما برویم توی خانه‌شان. به‌نظرشان ما بوی بدی می‌دهیم. بچه‌‌های مدرسه نمی‌گذارند کنارشان بنشینم. می‌گویند تو بوی افغانی می‌دهی؛ ما را «افغانی‌ای» می‌کنی!

گاهی می‌رفتم جلوی ساختمان و تماشا می‌کردم. همۀ کارگر‌های ساختمان از ا‌هالی محله بودند. بابای بچه‌‌ها هر کدامشان کاری بلد بودند؛ گچ‌کاری، سیمان‌کاری، کاشی‌کاری و جوش‌کاری و... . زینب و چندتا از پسر‌ها آن‌قدر اصرار کردند تا خانم اجازه داد گاهی بروند داخل ساختمان و کمک کنند. بچه‌‌ها می‌چسبیدند به مصالح تا جابه‌جایشان کنند. با قلم‌موی کج‌وکوله و نامرتب، نرده‌‌ها و دَروپنجره‌‌ها را رنگ می‌زدند. برای کارگر‌ها چایی و صبحانه آماده می‌کردند. مثل بازی بود؛ برای همین هیچ کس غر نمی‌زد. بچه‌‌ها سر انجام‌دادن کار‌ها دعوا می‌کردند. هر کسی دوست داشت خودش بیش‌تر کمک کند.

 

مشاهده بیشتر

مشخصات کتاب

اطلاعات فیپا، اطلاعات ناشر

موضوع :
مهاجرت
تاریخ نشر :
1404
رده سنی :
15 سال به بالا
تعداد صفحات :
120 صفحه
قطع :
رقعی
نویسنده :
زهرا عبدی
طراح جلد :
فاطمه طیب نیا
صفحه آرا :
حامد میر
ویراستار :
معین پایدار
کـتـاب هــای مــــــــــرتــبــط

دیدگاهتان را بنویسید