نگرشی نو به خودشناسی و پیوند آن با خداشناسی
یکی از مفاهیم مهم و اساسی عرفان و الهیات که مقالات و کتاب های بسیاری را به خود اختصاص داده و از جانب اندیشمندان و آیات و روایات تاکید ویژه ای بر آن شده مبحث خودشناسی است؛ بسیار شنیده ایم که خودشناسی را مقدمه ای برای خداشناسی خوانده اند اما سوالات بسیاری پیرامون مفهوم خودشناسی وجود دارد؛ اینکه اساسا مراد از خودی که قابل شناسایی است چیست؟، منظور از خودشناسی چیست و چه دلیلی برای امکان پذیر بودن آن وجود دارد؟، چگونه می توان خود را شناخت و چرا خودشناسی شاهراه خداشناسی دانسته می شود؟. این کتاب تلاش دارد تا در حد امکان پاسخ پرسش های بالا را در اختیار بگذارد و ابهامات موجود در این زمینه را از میان بردارد بنابراین مسئله خودشناسی را طی پنج فصل به مطالعه گذاشته و آن را از زوایای گوناگون واکاویده است.
کتاب پنهان جان ابتدا درمورد تاریخچه و اهمیت خودشناسی سخن گفته و سپس به موضوعاتی مانند بقای نفس، آرای ملاصدرا و ابنسینا دربارهٔ شناخت نفس، انسانشناسی معاصر، ارتباط ادیان با موضوع خودشناسی، دیدگاههای دانشمندان درمورد حقیقت نفس، روح، عقل، قلب، خودآگاهی و انواع آن، روش خودشناسی و اقسام آن، شیوهٔ خودشناسی و... سخن گفته است.
نگاهي به کاربردهای واژۀ قلب در قرآن كريم آشكار ميسازد كه دامنۀ گستردهاي براي مفهوم اين كلمه لحاظ شده است؛ بهگونهای كه مقولههای ادراك، انفعال و احساس و نیز فعل و عمل، هر سه به قلب نسبت داده شده است. اين گستردگي کاربرد نشان ميدهد كه نميتوان مفهوم قلب را به يكي از اين معانی محدود ساخت. به عبارت ديگر، نه ميتوان گفت كه قلب، صرفاً عامل ادراك است و نه ميتوان گفت كه صرفاً كانون احساسات و عواطف يا شهود و اشراق است و نه ميتوان گفت صرفاً پايگاه اراده است. در واقع، چون همۀ اینها به قلب نسبت داده شدهاند، بايد قلب را عامل ادراك و احساس و اراده دانست. بر اين اساس بايد قلب را همسنگ مفهوم نفس گرفت؛ زيرا اين سه مقوله مظاهر اساسي نفس آدمي هستند. به همين دليل است كه اوصاف مشابهي دربارۀ مفاهيم قلب و نفس مطرح شده است. برای مثال، نفس هنگامي كه به ورطۀ گناه بگرايد، «امارة بالسوء» ناميده ميشود. قلب نيز گاه «قلب گناهكار» ناميده ميشود و اين هنگامي است كه قلب به گناه روي ميآورد. همچنين هنگامي كه نفس از ورطۀ گناه و شهوات به در ميآيد و به خدا ميپيوندد، «مطمئنه» نام ميگيرد. قلب نيز هنگامي که از اين ورطه بيرون ميرود و با ذكر خدا همراه ميشود، «مطمئنه» نام ميگيرد.
عصارۀ کلام علامه طباطبايي درباۀ معناي قلب در قرآن در تفسیر آیۀ وَ لكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ اين است كه چون كسب از نفس و روح انسان صادر ميشود، واژۀ قلب در آيۀ پیشگفته بر نفس و حقيقت انسان اطلاق شده است و این حقيقت انسان است كه دارای عقل، فكر، حب، بغض، خوف و امثال اينهاست. در واقع چون مبدأ حيات در بدن، قلب است، آثار و خواص روح را به قلب نسبت ميدهند؛ چنانكه در صورت مرگ مغزي، اگر قلب بيمار به كار خود ادامه دهد، بيمار حتي تا چندين ماه علائم حياتي خويش را حفظ میکند. حتي گاهي به نحو مجاز آثار روح را به صدر كه جايگاه قلب است، نسبت ميدهند، چنانکه قرآن كريم فرموده است: يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإسْلَامِ و أنكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ
اطلاعات فیپا، اطلاعات ناشر