تجربههای مادرانه در تربیت فرزند کتابخوان
انسانِ بیکتاب بهراحتی تسلیم میشود، تسلیم هرچیزی. در دنیای امروز، رسانه با تمام زرقوبرقش تلاش میکند با وابستگی به خودش، بیکتابی در ما و فرزندانمان دوچندان شود. هرچه بیکتابتر، تسلیمتر! علاج این آفت هم چیزی جز ضدش نیست، یعنی کتاب. وقتی میتوانیم تسلیم نشویم که عادت کتابخواندن را در خانواده به وجود آورده باشیم. شاید بپرسید چگونه. خانۀ کتاببازها حاصل تجربههای مادری است که توانسته است سه فرزندش را به کتاب و کتابخوانی علاقهمند کند؛ آنقدر که شبها التماسشان میکند کتاب نخوانند و بخوابند. نویسنده با تکیه بر تجربههای شخصی، مشاهدهها، شکستها، موفقیتها و مطالعههایش تلاش کرده است روزنهای به دنیای جذاب کتاب باز کند تا هم پدران و مادران و هم فرزندان، راه اُنس با کتاب را پیدا کنند.
این کتاب را به دوست داران روانشناسی کودک و نوجوان، مادران و پدران دغدغه مند، معلمان و مربیان کودک و نوجوان پیشنهاد میکنیم.
خواندن از کرسیهای دانشگاهی یا گروههای اندیشهورزی شروع نمیشود؛ بلکه از خانهها، نه، از کنار گهوارهها که حتی از شکمهای آبستن مادرها آغاز میشود. بهبود شیوه و میزان خواندن بر بهبود تفکر کودکان ما مؤثر است و این دو سخت به هم وابستهاند و چه عاملی کودک را به خواندن وادار میکند؟ چه انگیزهای باعث میشود او کتاب به دست بگیرد؟ مِیل به کشف معنا!
او باید در بستری رشد کند که برای پیداکردن سؤالهایش و برای آرامساختن آشفتگیهایش و برای انتخاب سبک زندگیاش مطالعه را دستکم، بهعنوان یکی از راههای بسیار مهم به رسمیت بشناسد. او درصورتی به این نقطه میرسد که کتاب از ابتداییترین لحظۀ حضور اینجهانیاش، مانند همۀ آنچه با آن همجوار است، آزمودنی باشد. او جهان را از راه تجربه میشناسد.
اطلاعات فیپا، اطلاعات ناشر